روان شناسی مرد و روان شناسی زن،Psychology of male and female psy

روان شناسی مرد و روان شناسی زن،Psychology of male and female psy،心理学的男性和女性心理،心理學的男性和女性心理،علم النفس علم النفس من الذکور والإناث

روان شناسی مرد و روان شناسی زن،Psychology of male and female psy

روان شناسی مرد و روان شناسی زن،Psychology of male and female psy،心理学的男性和女性心理،心理學的男性和女性心理،علم النفس علم النفس من الذکور والإناث

شوهران بخوانند

شوهران بخوانند
اینجا مقرراتی آمده که منتظرش بودید، مقرراتی که شاید کسی به شما گوشزد نکرده باشد و یا فراموشتان شده باشد، ولی به نوعی منجی زندگی مشترکتان محسوب می شود. هیچ وقت پدرت، تو رو ننشونده که بهت بگه: "پسرم، وقتی ازدواج کردی، گاهی باید از کنترل تلویزیون بگذری" دوستای متأهلت هیچ وقت تو رو کناری نکشیدن که بگن: "وقتی ازدواج کردی دیگه مجرد نیستی پس برای پنج شنبه و جمعه با دوستات قرار نگذار" . هیچکس بهت نگفته که زندگی با جنس مخالف، قاعده و قانون داره. فراموش کردن یه سالگرد عروسی، گناه کبیره زندگی زناشوییه. اگه بشه با رعایت یک سری نکات یک کانون پر مهر و مصفا ساخت، چرا تنش؟ که زندگی به کام هر دو تلخ بشه.(نگران نباشید با همسرانتان هم حرف دارم)
مقررات رو می گم، عمل کن تا ببینی متقابلا چقدر همسرت برات مایه می ذاره.
یک اسباب برقی خانگی، هدیه نیست. ماکروفر یه ابزاره. تو ابزار رو دوست داری و اون هدیه رو.
آنچه را برای دیگران بپسند، که خودشان می پسندند این ضرب المثل قدیمی رو که میگه هر چه برای خود می پسندی، برای دیگران بپسند را فراموش کن.
عذر خواهی کن.چرا؟ چون کار اشتباهی کردی ولی هنوز نمی دانی چه کاری.

کنترل تلویزیون نشان مردانگی شما نیست
عاشق قدرتی میدانم. ولی معنی زندگی زناشویی سهیم شدنه و معنیش اینه که گاهی بذاری اون کنترل رو دست بگیره و تصمیم بگیره چی تماشا کنین.
مثل روزهای اول باش. گاهی در ماشین رو براش باز کن، در بدو ورود ببوسش و یه شاخه گل بده، متوجه آرایشی که برات کرده باش. یک کم براش خرج کن تا ببینی چه قدر برات خرج می کنه.
بگذار ابزار قدرت شما را ببیند حالا این فرصتیه تا مردونگی حقیقی خودتو نشون بدی. یک کار فنی منزل را انجام بده. شیری را که داره چکه می کنه درست کن، ترانس مهتابی رو که داره پرت پرت می کنه رو عوض کن. خیلی خوبه که کفایت و مردانگیت رو هر از گاهی نشون بدی و باورت کنه.
مهمون کن. یک روز جمعه، بساط منقل کباب پز رو به راه بینداز و محیط خونه رو با صفا کن.
کلیشه ای نباش.همیشه سر سفره آماده ننشین. غذاها خود به خود سر میز ظاهر نمی شوند، یه نفر هست که اونها رو اونجا می ذاره و اون یه نفر می تونی تو باشی.
همکاری کن .وقتی می خواهید از خانه بیرون برید، قبول کن که اون بیش از تو کار داره که انجام بده. پس اونطوری قدم نزن، در پوشاندن لباس بچه ها کمکش کن، کولر و چراغها رو خاموش کن...
مرتب دوش بگیر.تو یه مردی، عرق می کنی و بوی بد می دی. قبول کن.
وسایلتو جمع و جور کن.خیلی زشته منظره پیژامه ای روی زمین با دو جای پا، یا پیراهن روی مبل.
راه را بپرسید. گم شدی، بپذیر. درسته که بالاخره می رسی؟ درست، ولی بالاخره برای رسیدن زمان دیری است.
در صورت تأخیر تلفن بزن. آخه اون دوستت داره و غذا نخورده و منتظره تا در کنارت باشه!
واقعا گوش کنید. این کار یعنی گوش دادن به حرفهایی که میگه و فهمیدن آنها. نمی خواد زیاد راه حل بهش نشون بدی یا انتقاد کنی ، احساساتش را فقط از کلامش متوجه باش.
تاریخ های کلیدی رو به خاطر بسپار.یا در تقویمت یادداشت کن و نشون بده که به یاد داری.
خرید های بعضی کارهای منزل را هفتگی یا ماهیانه ، با هم و تفریحی انجام دهید.
عذر مردانه نیار. نگو«من یه مرد هستم، پس نمی تونم...فلان کار رو بکنم» مثلا بچه بیارم، حمام زایمان بگیرم، بچه شیر بدم.خیلی خوب، کسی هم ازت نخواست. ولی می تونی که هدیه ای برای حمام زایمان انتخاب کنی، یا شب شیر کمکی رو با شیشه به بچه بدی.
تقسیم کردن کارهای خونه این نیست که آشغالها رو ببری بیرون و منتظر شنیدن «ممنون» باشی.
از جاتون بلند شوید.فکر نکن وقتی از روی لیست خانم خرید می کنی، خریدهای مغازه رو جابجا می کنی، آشغالها رو دم در می گذاری ...، لطف می کنی. اینا اسمشون زندگیه. تو هم یه بازیگری نه یه تماشاگر. این طور نباشه که فقط کف بزنی.
سیگار نکش یا لااقل بیرون از منزل بکش ، راستی بوی سیگار دهانت را چکار می کنی!
گاهی اوقات باید یه دوست رو، روی محراب ازدواج قربانی کرد .ممکنه کسی باشه که تو بهش توجه داری ولی رفتارش همسرتو می رنجونه.

بیش از حد انتظار او، به خودت رسیدگی نکن.
حتی یک شوخی بیجا با زنان دیگر نکنید. اگر نمی تونید بفهمید از این حالت چقدر خانمتون می رنجه می تونید یکبار نقشتون رو در این مورد عوض کنید. تا ببینید چقدر این عادت ناپسند و مخرب است.
دلیل عاشق شدنتان را به خاطر بسپارید. هر از چند گاهی، وقتی از دست او ناراحت و عصبانی هستی، یه قدم به عقب بردار. زنی که عاشقش شدی رو بخاطر بیار. همون زن، تو اتاق بغلی نشسته، اون که باهاش ازدواج کردی. او منتظرته.
سعی نکنید زنتان را تغییر دهید.او یه شخصه نه یه شیء. سعی نکن یک کمی بهش اضافه، یا کم کنی. تو با تغییر خودت می تونی به کمال او کمک کنی.
فی البداهه باشید.اون رو با چیزهای کوچک غافلگیر کن: شام، هدیه، یه کارت ناقابل. اون فقط می خواد بدونه که به او فکر می کنی و احساسش می کنی.
دست هم رو بگیرید و تو چشماش با مهربانی نگاه کنید و از اینکه در کنارتون هست احساس رضایت کنید.این کار احساس خوبی به هر دوی شما می ده.
از الفاظ خودمانی استفاده کنید. اون رو با اسامی عاشقانه مثل عزیزم، خانومم صدا کن.

زیادی یا کم هدیه ندهید.
گاهی اولین ملاقاتتون رو یاد آوری کنید. روزهای شیرین آغاز ازدواج رو .شیک و پیک کن، در ماشین رو براش باز کن، با هم به رستوران بروید، بهش بگو چقدر دوستش داری.
به زنتان بنازید.چرا که نه؟ اینو به تمام دنیا بگید. یا لااقل تو جمع خانواده پدری خودتون یا اون ابراز تشکر و قدردانی از زنتان بکنید.
زمانی را تنها و بدون دیگران بگذرانید و به تفریح بروید.
از همون اول حقیقت رو بگید.صادق باشید و راستگو. طرف حسابتون رقیب نیست، شریک زندگیتونه.
هماهنگ شوید. گاهی روابط زناشویی ناهماهنگ میشه. کمی موضع خودتو عوض کن. تو می خواهی کاری کنی ولی اون نمی خواد. خوب نکن. فقط ریتم رو عوض کن.مهم انجام هر کاریه که با هم انجام
بدید.
دعوا پیش می آید.دعوا بین کسانی اتفاق می افته که به هم اهمیت می دن. دعواها آخر دنیا نیستند.
وقتی دعوا میکنی می بازی. برای برنده شدن در دعواهای زناشویی پاداشی وجود نداره. در حقیقت، بُرد بدتر از باخته. بباز و برو با زندگیت حال کن.
هیچ وقت راجع به سیاست مجادله نکنید. فکر می کنید سیاستمدارا در مورد شما بحث می کنند.
عصبانی نمانید. فردا که بهش فکر کنی می بینی آنقدرها هم ارزش عصبانیت رو نداشته.
آشتی کنید. این تنها بخش خوب دعوا کردنه. این لذت رو از دست نده.
بوسه شب بخیر رو فراموش نکنید. این کار رو بدون استثنا انجام بده.
بچه داشته باشید.زندگی رو وزین می کنه و معنا می ده. پیش بچه ها از مادرشون قدردانی وتشکر کنید و بگویئد که چقدر خانم خوبی دارید. احساستون رو به بچه هاتون نشون بدید.
عکس بگیرید. یادآوری گذشته بهتر از آنچه که واقع شده بود، هست. شاید واقعا خوب بوده و تو قدر ندانستی.
تکامل پیدا کنید. به گذشته نچسبید، تغییر کنید، با هم ادامه بدید، تکامل پیدا کنید. بگذارید او از شما راحت انتقاد کنه. اگه اشتباه کنه از شما کم نمی شه و اگه درست بگه بر شما افزوده میشه.
پرستار خوبی باشید. در بیماری هر مراقبتی رو که او از تو می کرده رو ازش بکن. درسته اون به تنهایی می تونه ولی اگر درکنارش باشی ، یه احساس خوشایندی از دوست داشته شده بهش دست میده.
با هم مسن شوید. یه روز که خیلی زود می رسه، احساس پیری خواهی کرد. کی دلش می خواد این دوران رو به تنهایی پشت سر بذاره؟
«ما» باشید نه «من».
زندگی زناشویی آسان نیست، سعی کنید. تسلیم شدن آسونه. باید سعی کنی. چرا؟ چون ارزشش رو داره.
تفریح کردن رو فراموش نکنید. در کشاکش زندگی گم نشید.
یادت باشه، وقتی همسرت از تو و از زندگی راضی باشه، کاری می کنه تا تو هم از او و از زندگی راضی باشی.

چگونه مردان را به سخن واداریم؟

چگونه مردان را به سخن واداریم؟
نمی‌دونم به چی فکر می‌کنه چون اون هیچ وقت در مورد احساسش با من حرف نمی‌زنه."
ایـن جمله بـه گوشتان آشنا است؟ برای اکثر زنان، واداشتن شوهرشان بـرای اینکه احساسات درونی خود را با آنها در میان بگذارند، کار مشکلی به نظر می‌رسد. در این شرایط زن احساس می‌کند که ناموفق بوده و برای مرد سوء تعبیر پیش می‌آید. اما در این میان موضوعی وجود دارد که اغلب زن‌ها از آن بی‌اطلاع هستند. مردها می‌خواهند صحبت کنند. تحت شرایط مناسب، آنها سرتاسر شب به صحبت می‌پردازند. اکثر مردان نیاز دارند که با همسرشان درد دل نموده و کمی ‌سبک شوند. اما رمز و راز واداشتن همسرتان برای بیان احساساتش چـیسـت؟
راز شماره 1 مردان حقیقی از عدم پذیرش وحشت دارند
واقعا این درست است. اغـلب مـردها احساس می‌کنند که زن‌ها در مورد آنها بسیار منتقدانه رفتار می‌نمایند و نگران این هستند که نکند بعد از بیـان آنچـه کـه در ذهنشان می‌گذرد توسط همسرشان مورد استهزاء قرار گرفته و به عـلت عـدم پذیرش او تحقیر شوند. برای زن‌ها مهم است بدانند کـه نفس و شخصیت یک مرد شکننده‌تر از نفس و شخصیت آنها بوده و آسان‌تر مورد تهدید قرار می‌گیرد. این موضوع به خصوص زمانی که یک مرد در رابطه‌ای نـزدیک و صمیمانه بـا همسرش قـرار گرفته است بیشتر نمود پیدا می‌کند؛ او مشتاق تصدیق و عکس‌العمل‌های مثبت همسرش بوده و دوست دارد بداند که موجب خشنودی او شده است. بنابراین اگر مردی احساس نماید که شما تصمیم دارید در موردش قضاوت کنید، و یا به دلیل گفتـه‌هـایش به گونه‌ای متفاوت به او نگاه کنید، مطمئن باشید که وی صحبت نخواهد کرد.
داوری کردن در مورد شریک زندگی به معنای اجازه دادن به او بـرای بیان ذهنیاتش نبوده و شما را مشتاق برای شنیدن حرف‌های او نشان نخواهد داد. منـظور این نیست که شما نظر و ایده‌ای نداشته باشید و یا نتـوانید آن را در فرصـتی بیان کنید. یک مرد جهت بازگو نمودن درونش لازم است احساس کند به دلیل آنچه کـه هست مورد پذیرش حقیقی قرار گرفته، نه به دلیل آنچه که ممکن است شما دوست دارید باشد. صبر و بردباری نمایید. اگـر عـجـولانـه تـوسط پیشنهاد دادن نقطه نـظرات خـود با گفتن جملاتی از قبیل "خوب، اشتباه می‌کنی، من قبول ندارم" یا "از کجا این فکر مسخره بـه ذهنـت رسیــده"، در برابر عقاید او عکس‌العمل نشـان دهیـد، هـر مـردی از سـخـن گفـتن بـاز خواهد ایستاد. آنها نگران آن هستند که مبادا حرفی بسیار خصوصی از دهانشان خارج شـود کـه مطابق با تصور ذهنی شما از آنها نبوده و یا تصویری که بروز از خودشان در ذهن شما ایـجاد کرده‌اند را مخدوش کند.

راز شماره 2 شما نیز درون خود را آشکار کنید
بین زوجین بیان احساسات درونی باید به صـورت متقـابـل انـجام بگیرد. هر فردی دارای مشکلات، دغدغه‌ها و مسایل پنهانی در صندقچه قلبش می‌بــاشد. بسیاری از مردان تصور می‌کنند " اگر این مسـایـل را به او بگویم، ترکم خواهد کرد." شما مجبورید نشان دهیـد کـه جـریان ایـن نیست. به این منظور برای او از خود چیزی را فاش کنید که نشان دهد به همان اندازه‌ای که او به شما اعتماد دارد، شما نیز به او اعتماد دارید.
هنگامیکه او شروع بـه بـیان احساسات دورنی خود می‌کند، به آنچه که می‌گوید گوش فرا داده، قدمی‌به جلو بـرداشته و در عـوض پیشنهادی مثبـت ارایـه دهیـد. بعد از اینکه وی مساله‌ای خصوصی را ابراز نمود، چیزی شبیه این بگوید "خوب، اینکه چیز بدی نیست من بدتر از این‌ها بودم." یا "من واقعا آن چیزی که اتفاق افتاده را تحسین می‌کنـم." و آن چیزی از داستان را که واقعا می‌پسندید انتخاب کنید. (از مسایل ساختگی دوری کنید چون موضـوع لوس شده و تبدیل بـه دست انداختن خواهد شد. مردم همیشه می‌توانند متوجه شوند که کسی آنها را دسـت انـداخـته و این موضوع هیچ گاه ثمر بخش نخواهد بود.) به او اجازه دهید بداند که شما جانبدار او هستید و با تجربیاتش تنها نخواهد ماند.
در حالی که عملا نشان می‌دهید، مطمئن شوید که از او طرفداری می‌کنید. بسیاری از زن‌ها فقط به این دلیل به داستان‌های شوهرشان گوش می‌دهند که به او بگویند که چقـدر در مورد آن در اشتباه بوده است. آنها طرفداری شخص دیگری را می‌کنند. با ایـن حال مهم است که موضوع را از این نقطه نظر بنـگرید.

راز شماره 3 گذشته را فراموش کنید
آیـا تـا بـه حـال بـا شـوهـر خـود "گـفـتـگویی" داشـتـه‌ایـد که به بگومگوهای مـربـوط بـه نارضایتی‌های گذشته، اشتباهاتی که انجام داده، اذیت و آزارهایی که به شما روا داشته و آنچه که اکنون مدیون شما است، منتهی شده باشـد؟ چنین مـوضوعی تقریبا در هر رابطه‌ای اتفاق می‌افتند اما واقعیت باقی می‌‌ماند؛ مردها وقتی آمدنش را حس می‌کنند، آشفته حال شده و عقب می‌نشینند.
وقتی مردی از این وحشت دارد که صحبت‌هایش در آینده تـحـریف و سـوء تـعبـیر شده، به دیـگران گــفته شده و یا علیه خودش مورد استفاده قرار گیرد، بیان احسـاسـات بـرایـش غیر ممکن می‌شود و تنها راه عبور از این تله ارتباطی این اسـت کـه بدانید آنچه که در گذشته اتفاق افتاده و هــر آنچه که او انجام داده و یا گفته، شما نیز درگـیـرش بوده‌اید. هیچکس خوب مطلق و یا بد مطلق نیست. در واقـع، به جای در نظر گرفتن یک فرد به عـنـوان شخصی بد یا خوب، بهتر است که نقش‌های بازی شده در روابط و نحوه گرفتار شدنمان در نـقش‌هایـی که قدرت رها ساختن خود را از آنها نداریم، مورد توجه قرار داده شوند.
برای مثال؛ برخی از زن‌ها عـاشق بازی نمودن با قربانی عشق خود هستند. آنها برای اعتبار بخشیدن و توجیه کردن احساسـات خودشان و نیز احساس قدرتـمندی در بـرابـر شریک زندگی خود، اشتباهات و خطاهای گذشته او را بهانه می‌کنند. در حقیقت ممکن است با این روش مدتی او را برای خود نگه دارند ولی آنچه که مشخص است این رابطه متزلزل بوده و در آستانه شکست قرار دارد.
اگر می‌خواهید این وضعیت تاسف بار زندگی زناشویی را تغیـیـر داده و یـا از آن پیشگیری کرده و به شوهرتان کمک نمایید تا راحت با شما حرف بزند، این راه را امتحان کنید؛ به سهم خود در شرایطی که پیش آمده مسوولیتی را به عهده بگیرید و ببینید که به چه نحو در مورد اتفاقی که روی داده مـمکن است دخیل بوده باشید. البته این موضوع به معنای مقصر دانستن خود نیست. به شرایط با دیدی باز بـنگرید. به روی تمام مسـایلی که او "درست،" و نه "غلط" انجام داده، تمرکز کنید. اگر نیاز به راهنمایی بیشتر داشتید، لیستی از آنچه که در رابطه‌تان عاید شما شده است و آنـچـه که شما در عوض نصیب شـوهـرتـان نـموده‌اید، تـهیه کنیـد. بـه زمان‌هایی کـه شما نیز مرتکب کوتاهی و قصور شده‌اید و به راه‌هایی کـه هـر دوی شـما تـوسـط آن رشد یافته و تغییر کرده‌اید، توجه نمایید.

راز شماره 4 شنونده ای استوار و ایمن باشید
آیـا داشتن روابط صادقانه امکان‌پذیر است؟ فرض بر این است که همه افراد برای صادق بودن تلاش می‌‌کنند. حقیقت این است که تعداد اندکی چنین هستند و دلیل عمده عدم صداقت این است که عواقب و نتایج آن خوب و قابل توجه می‌بـاشد. اغـلـب مردان احساس می‌کنند که زن‌هـا می‌خواهد و نیاز دارند که دروغ بشنوند چون قادر به پذیرش صادقانه حقیقت نیستند. برخی از مردها تصور می‌کنند که از بیان حقایق زندگی خود به هـمسرشان وحشت دارند چـرا کـه باعث آشفتگی و اضطراب وی خواهد شـد. در واقـع، بسیاری از زنان برای کنترل شوهر و رابطه خود از احساساتشان استفاده می‌کنند. آنها پاسخ‌های بخصوصی را از شوهر خود طلب می‌کـنند و در صورتی که آن پاسخ‌ها را دریافت ندارند، احساس پریشانی خواهند نمود. سپس وقتی شوهرشان دهان نگشوده و صحبتی نمی‌کند، متعجب می‌گردند.
متاسفانه، بسیاری از زنان تصوراتی قدرتمند از چگونگی احسـاس و تـفکر یک مرد را نیز در سـر می‌پرورانند که این نـوع خـیـال پـردازی بـاعث ویرانی حقیقت شده و بـنـابـراین این گـونه بـه مردان اجازه می‌دهند که از طریق طرز برخوردهای مختلف متوجه شوند کـه نیازی به بیان حقیقت نداشته و آنها نیز تمایلی به دانستن حقیقت ندارند. واضح است؟ اکثر زن‌ها در این مـورد مقصرند، امـا اشـتیاق بـرای گوش دادن به آنچه که او مجبور است بگویید سرآغاز یک رابطه کامل حقیقی محسوب می‌گردد. این باعث می‌شود تا یک مرد احـساس کند شریکی ثابت قدم دارد که در پستی بلندی‌های زندگی همراه او خـواهـد بود.
اگر برای خروج از ایـن تصورات غیر واقعی آمادگی دارید، زمان آن رسیده که سه چیز را از خـود سـوال کنـید. چه میزان از حقیقت را می‌توانید تحمل کنید؟ چقدر واقعا نیاز داریـد؟ آیا از شوهر خود می‌خواهید کـه تـصـویری خیالی بـرای شما باشید و آیـا مشتاقید به او اجـازه دهیـد حقیقی گردد؟ این‌ها سوالاتی بزرگ هستند. شاید نتوانید همین حالا تمام واقعیت را به یک باره دریابید، اما قطـعـا می‌توانید عـضلات بردباری خود را پرورش داده و در مسیری مستقیم حرکت نمایید.

راز شماره 5 با خودتان صادق باشید- آگاه باشید
این پرسشی قدیمی‌ ولی خـوب است؛ اگر با خودمان صادق نباشیم چگونه می‌توانیم با دیگران صداقت داشته باشیم؟ بهترین روش کمک بـه هر مـرد برای بیان راحت احساساتش این است که ابتدا خود شما راحـت بـوده، طبـیعی رفـتـار نـمـوده صادق بوده و جو گرم و قابل پذیرشی ایجاد کنید. کسانی کـه در زنـدگی بـا آنها مـواجه می‌شویم انـعــکاس بـخش‌های مختلف خودمان هستند و ما افرادی را جذب می‌کنیم که هر کدام به نـحوی ما را در عشق ورزیدن به بخش دیگری از خودمان یاری می‌کنند.
به همین دلیل است که عناوین مصرح شده در این مقاله را نه تنها در مورد مردان، بلکه باید در رابطه با خـودمـان هـم به کـار بـبـندیم. بــرای مثال؛ آیا شما قادرید از قضاوت درمورد خودتان بگذرید؟ آیـا نارضـایـتی حـاصـل از اشتـبـاهاتی کـه در گذشته مرتکب شده‌اید را پایان می‌دهید؟ و آیا همیشه در انجام اشتباهاتی که مرتکب شده‌اید پافشاری می‌کنید؟ وقتی با خود به این طریق رفتار می‌نـمایـیـد، طبیـعـتا با شریک زندگی خود نیز به همین مـنوال رفــتار خواهید کرد. اگر شما در جوانی همیشه مورد بدرفتاری قرار گرفته و یـا در برخی از مسایل احساس کمـبود نـمـوده بـاشید، احـتمـال دارد همیـن رویـه را در مــورد شوهرتان در پیش بگیرید.
آگاهی در اینجا نقش تعیین کننده‌ای دارد. اگر می‌خواهید فضای پویاتر و بازتری را بین خود و شوهرتان ایجاد کنید، فهرست دقیقی از نـحوه رفـتار و مراعات خود با خود و نحوه برخورد نـزدیکانتان در گذشته با خود را تهیـه کنـید. اگر صدمه دیده‌اید، این فرصتی برای شما خواهد بود که تصمیم بگیرید دیگر زندگی خود را بر اساس معیارهای گذشته بنا نکنید. آن را تغییر دهید. تصمیم بگیرید در برابر خـود و کـسی کـه با او هستید، مهربان و پذیرا باشید.
گاهی اوقات ما در برابر فرد دیگری تسلیم می‌شویم به این انتظار که او نیز همین کار را انجام دهد. وقتی آن محقق نمی‌شود، خشمی ‌پنهانی شروع به پیدایش می‌کند. چنین حالتی باعث بروز رفتارهای متناقص و عـدم صداقت با خود و دیگران خواهد شد. برای رسیدن بـه عدالت واقعی باید بدانید که به همان اندازه‌ای که می‌بـخشید، بـه همان انـدازه هم به دست می‌آورید. وقتی به فردی احترام و توجهی مطلق را روا می‌داریـد، آن احترام و توجه را به خود نیز مبذول می‌نمایید. شما بهترین روش را در پیش گرفته‌اید و اثرات و نتایج سودمنـد آن دیر یا زود نمایان خواهند شد. زمانی که با دیگران طوری رفتار می‌کنید کـه مـورد احترامتان است، درحقیقت حسی از ارزش و اعتبار را ایجاد می‌نمایید.
با خودتان صادق باشید و متوجه خواهید شد که این عمل مسری است. شریک زندگـی شما به همین منوال رفتارش را پیش خواهد گرفت. او به صورتی راحت و طبیعی صحبــت کرده و احساست واقعیش را ابراز خواهد نمود.

روش ارتباط موثر با شوهر

روش ارتباط موثر با شوهر
برقراری ارتباط جزئی از زندگی روزمره است و همه ما دائما در حال تکرار این امر هستیم، اما دلیل اینکه نمی توانیم به طور مناسب با شوهر خود ارتباط برقرار کنیم چیست؟ شاید در آغاز زندگی مشترک همه چیز بر وفق مراد پیش رود، اما اگر شما قادر به برقراری ارتباط مؤثر نباشید، چیزی نخواهد گذشت که تعادل زندگی از بین میرود. اغلب خانم ها عادت دارند که تقصیر همه مسائل و مشکلات را به گردن همسرانشان بیندازند و اصلا اعتقادی ندارند که نقایص و عیوبی در وجود خودشان نیز هست که باید رفع شود.
بر اساس کتاب "قبل از اینکه خیلی دیر شود، دل همسر خود را بدست آورید" نوشته " گری سمالی" 5 مورد وجود دارد که مانع ایجاد ارتباط سالم بین شما و شوهرتان میشود.

1 ـ گوشزد کردن تمام مشکلات هنگامیکه از کار برمیگردد
آقایون به اندازه کافی در شغل خود با مشکلات بسیار زیادی مواجه هستند که باید تمام آنها را حل و فصل نمایند و دوست ندارند زمانیکه به منزل باز می گردند باز هم با مشکلات دیگری مواجه شوند. انسان ها به طور غریزی زمانیکه با مسائلی که در حد توانشان نیست برخورد می کنند، یکی از این دو راه را انتخاب می کنند: یا دعوا یا فرار؛ به همین دلیل زمانیکه شما همسرتان را با کوهی از مشکلات گلوله باران می کنید او هم در مقابل یکی از دو راه ذکر شده را انتخاب می کند. اگر در دعوا با شما شکست بخورد، راه دوم را انتخاب کرده و از برقراری ارتباط سالم با شما می گریزد.

2 ـ پر حرفی
بیشتر اوقات خانم ها در مورد مشکلات خود شروع به پر حرفی می کنند. زمانیکه میتوان بازگو کردن آنها را در چند جمله خلاصه کرد، دیگر نیازی نیست که شروع به داستانسرایی کنید. بیشتر خانم ها پر حرف هستند و بحث را خیلی بیشتر از آن چیزی که نیاز است، به درازا می کشانند. بهتر است زمانی که می خواهید با همسر خود در مورد کارهای خانه و مسائل مربوط به زندگی مشترکتان صحبت کنید، گفتگوی کوتاه و شیرینی داشته باشید تا بتوانید بهترین نتیجه را دریافت کنید. همچنین اگر بتوانید بر روی نقاط مثبت خود و همسرتان تمرکز کنید بیشتر پیشرفت می کنید و بسیاری از مشکلات به خودی خود رفع خواهند شد. نباید در موقع بروز مشکلات فقط در مورد ازدواجتان صحبت کنید. راه حل دیگر این است که بیشتر گوش کنید تا اینکه بخواهید صحبت کنید. یکی از بزرگان می گوید: "همه باید آماده گوش کردن باشند، نشان دهند که قصد صحبت کردن دارند و به ندرت عصبانی شوند."

3 ـ هرج و مرج در دعواها
به همه ما آموزش داده اند که دعوا باید عادلانه باشد. اما به راستی معنای واقعی این جمله چیست؟ بر اساس اظهارات سمالی 14 قانون برای "دعوا کردن" وجود دارد که باید در هر رابطه ای رعایت شود:
1 ـ پیش از هر چیز مشکل به وجود آمده را روشن کنید.
2 ـ فقط بر روی همان مشکل تمرکز کنید.
3 ـ سعی کنید با هم ارتباط فیزیکی ملایمی را برقرار کنید؛ مثلا دست های یکدیگر را بگیرید.
4 ـ از طعنه زدن به یکدیگر خودداری کنید.
5 ـ از جملاتی که در آنها "تو" وجود دارد، خودداری کنید.
6 ـ از "عبارات هیستریک" که مبالغه آمیز و تعمیم دهنده هستند، استفاده نکنید.
7 ـ پیش از اینکه به ادامه بحث بپردازید، باید هر گونه احساس ناراحتی و کینه را در طرف مقابل از بین ببرید.
8 ـ بر روی اشتباهات گذشته فرد مقابل دست نگذارید.
9 ـ عکس العمل های تند از خود نشان ندهید و از عباراتی نظیر "من دیگه نمی تونم ادامه بدهم" و یا " تو داری منو به کشتن میدی" استفاده نکنید.
10 ـ در مقابل او از استراتژی سکوت استفاده نکنید.
11 ـ بحث و مشاجرات خود را در یک مکان کاملا خصوصی انجام دهید.
12 ـ برداشت شخصی خود از گفته های طرف مقابل را برای خودتان یک مرتبه دیگر تکرار کنید.
13 ـ مشکلات خود را با راه حل برنده-برنده حل نمایید.
14 ـ برای همسر خود ارزش و احترام قائل باشید.
رعایت این قوانین مشکلات شما را به حداقل رسانده و به شما و همسرتان کمک می کند تا بر سر مشکلات به توافق دست پیدا کنید.

4 ـ سرزنش کردن
سرزنش کردن شریک زندگی تنها به این معناست که شما قصد دارید احساس بهتری نسبت به خودتان پیدا کنید. این کار در حین بحث و مشاجره های خانوادگی به هیچ وجه صحیح نمی باشد. مسئولیت تمام کارهای خود را به عهده بگیرید و اشتباهات خود را به گردن دیگران نیندازید. زمان صحبت کردن با همسر خود از کلمات مناسب استفاده کرده و به او احترام بگذارید تا مجال برقراری ارتباط صحیح را پیدا کنید.

5 ـ استفاده از عبارات ناسزا
عبارات ناسزا می تواند شامل هر چیزی که همسرتان را حقیر می کند از جمله کلمات تند و رکیک باشد. زمانی که ما عصبانی می شویم دوست داریم مشکلات خود را با هر کسی که در نزدیکیمان است در میان بگذاریم، حال او چه یکی از اقوام باشد چه یک دوست. در این وضعیت سعی کنید همسر خود را در پیش روی دیگران کوچک نکنید و از جنبه های منفی او صحبت نکنید. این کار سبب می شود تا فاصله میان شما دو نفر بیشتر شود. باید تنها از نقاط قوت همسر خود در مقابل دیگران حرف بزنید و اگر هم نمی توانید، بهتر است که اصلا در مورد او هیچ حرفی نزنید.
تا این جا به نکاتی اشاره داشتیم که شما باید در زندگی مشترک خود از انجامشان خودداری کنید. در این قسمت سمالی به ما چند نکته یاد می دهد که استفاده آنها در زندگی مشترک سودمند خواهد بود. این موارد عبارتند از : "گوش کردن، درک کردن، ارزش قائل شدن، و واکنش درست نشان دادن"
گوش کردن: با این کار شما به همسر خود ثابت می کنید که حرف هایش برای شما ارزشمند و مهم هستند.
درک کردن: با این کار شما گفته های او را برای خود مجددا تجزیه تحلیل می کنید تا هیچ گونه سوء تفاهمی پیش نیاید.
ارزش قائل شدن: شما دو نفر منظور اصلی خود را برای یکدیگر توضح می دهید تا هیچ گونه برداشت غلطی ایجاد نشود.
واکنش صحیح: با نوعی ارزش و احترام خاص به درک متقابل او پاسخ می دهید.
نکات ذکر شده چندان زیاد نبودند و شما می توانید به راحتی از آنها بهره بگیرید. سعی کنید همین حالا طرز برخورد خود با همسرتان را تغییر دهید. منتظر نباشید تا از او حرکتی سر بزند، برای اینکه شاید او به درستی نداند که باید از کجا شروع کنید. فقط تا آن جا که می توانید، سعی کنید تا به بهترین نحو با او ارتباط بر قرار کنید. یاد گرفتن این کار تنها در طول زمان دارازی امکان پذیر خواهد شد.

مردان،بی احساس های احساساتی

مردان،بی احساس های احساساتی
چرا مردها نباید گریه کنند؟!
تحقیقات جدید نشان می‌دهد که زندگی احساسی مردان هم به اندازه زنان پیچیده و غنی است اما در اغلب موارد این امر از مردان و هم چنین از زنان پوشیده باقی می‌ماند.
با این که احساسات همیشه از خصوصیات زنانه به شمار می‌رود ، اما مردان هم به اندازه زنان احساساتی می‌شوند و تجربیات عاطفی مشابهی را توصیف می‌کنند. در یک بررسی در رابطه با هوش عاطفی 500 هزار فرد بالغ ، ثابت شد که هوش عاطفی مردان به اندازه زنان است. مطالعاتی که بر روی زوج‌ها صورت گرفته نشان می‌دهد که مردان هم به اندازه زنان با میزان استرس همسرشان هماهنگ‌اند و به همان اندازه قادر به حمایت از آنها هستند.
مردان و زنان آه می‌کشند ، گریه می‌کنند ، شادی می‌کنند ، خشمگین می‌شوند و داد و فریاد راه می‌اندازند ، اما شیوه پردازش و ابراز احساسات در آنها متفاوت است.
دکتر کلمن، روان‌شناس و نویسنده می‌گوید: « احساسات در زندگی مردان در پشت سر و در زندگی زنان در پیش رو قرار دارند.» هورمون تستوسترون بر احساسات مردان تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود آنها بیشتر به طبقه‌بندی و تفکر منطقی بپردازند. به نظر می‌رسد زنان طبیعتاً با عواطف خود بیشتر در تماس هستند ، در حالی که مردان باید روی این قضیه کار کنند و اگر این کار را بکنند شرایط کاملا برابر می‌شود. آنها دارای روابط شادتر و زندگی سعادتمندانه‌تری خواهند بود.
چرا بسیاری از مردان از نظر احساسی ضعیف هستند؟ خوب این تقصیر مغزمردانه است. دکتر دیوید پاول، رییس مرکز بین‌المللی مطالعات سلامت می‌گوید: « سیم‌کشی مغز مردان متفاوت است.» او توضیح می‌دهد که ارتباط بین نیم‌کره چپ مغز، جایگاه منطق، و نیم‌کره راست مغز، محل عواطف و احساسات، در زنان قوی‌تر است: «ارتباط بین دو نیم‌کره در زنان شبیه یک بزرگراه است، بنابراین می‌توانند به راحتی بین دو نیم‌کره حرکت کنند. اما در مردان این ارتباط مانند یک کوره راه باریک است که باعث می‌شود دسترسی به احساسات برای ما مردها چندان آسان نباشد.»
این می‌تواند توضیحی برای نتایج 125 مورد مطالعه در فرهنگ‌های مختلف باشد: در این بررسی‌ها مشاهده شد که مردها و پسرها همواره در تفسیر پیام‌های غیرکلامی نهفته در ژست بدن، حالت صورت و لحن صدا دقت کمتری دارند.
هم‌چنین واکنش مردان نسبت به احساسات ضعیف ‌تر است و زودتر هم آنها را فراموش می کنند. در آزمایشی که در دانشگاه استانفورد انجام گرفت، عکس‌هایی از صحنه‌های تکان‌دهنده یا ناراحت‌کننده باعث تحریک بخش گسترده‌تری در مغز زنان شد. پس از سه هفته، زنان در مقایسه با مردان جزییات بیشتری از این تصاویر را به خاطر داشتند. به همین صورت محققان گمان می‌کنند که یک زن ممکن است به خاطر بگو مگو یا بی‌اعتتنایی کوچکی که شوهرش مدت‌هاست فراموش کرده هم‌چنان ناراحت و عصبانی باشد.
پسرها در سن یک سالگی در مقایسه با دختران ارتباط چشمی کمتری برقرار می‌کنند و به اشیای متحرک مثل ماشین توجه بیشتری نشان می‌دهند تا چهره انسان‌ها. هم پدرها و هم مادرها با پسران‌شان کمتر در مورد عواطف و احساسات صحبت می‌کنند (به جز خشم)، و دایره لغات ذهن پسرها شامل تعداد کمتری از واژه‌های مربوط به احساسات می‌شود.
در زمین بازی اگر نه در خانه پسرها یاد می‌گیرند که جلوی اشک‌شان را بگیرند و ترسی از خود نشان ندهند. چهره آنها، که زمانی به اندازه دختران نشان دهنده احساس‌شان بود، با رسیدن به سنین دبستان جدی تر می‌شود.
در سنین بزرگ‌سالی مردان از کلمات کمتری استفاده می‌کنند و صحبت کردن را حداقل در جمع ابزاری برای بالا بردن موقعیت خود می‌دانند، برعکس خانم‌ها که برای نزدیکی به دیگران با آنها وارد صحبت می‌شوند. مردان حتی هنگام صحبت با دوستان‌شان هم در حال تبادل اطلاعات در مورد خرید ، ورزش، ماشین یا کامپیوتر هستند.

چرا مردان منفجر می‌شوند؟
اگر چه زنان هم به اندازه مردان عصبانی می‌شوند ، اما خشم هم‌چنان یک ویژگی مردانه به حساب می‌آید. دکتر کنث دیلیو کریستین، روان‌شناس و نویسنده می‌گوید: «خشم به این علت به وجود می‌آید که شخص به علت سرکوب کردن احساسات خودش دچار سرخوردگی شدید می‌شود با این وجود این کاری است که مردان انجام می‌دهند، چون می‌ترسند که اگر کمی به احساسات‌شان بها بدهند دیگر کنترل آن از دست‌شان خارج می‌شود. اگر شما همه ابعاد وجودتان را رشد ندهید اگر یاد نگرفته باشید که چه‌طور با احساسات‌تان کنار بیایید، تبدیل به سایه‌ای می‌شوید که فقط بخش کوچکی از شخصیت‌تان را نشان می‌دهد و طولی نمی‌کشد که این بنای سستی که از خود ساخته‌اید فرو می‌ریزد.»
برای آنکه احساسات بیشتر در زندگی آقایان وارد شود ، رعایت این نکات توصیه می گردد:

آقایان اینها را امتحان کنید!
«مردانی که بیش از همه احساسات‌شان را پنهان می‌کنند احتمالا حساس‌ترین مردها هستند!»
با این حال شما آقایان می‌توانید بدون گریه و زاری راه انداختن، احساسات‌تان را ابراز کنید.
خوب، چرا شروع نمی‌کنید:
یک خروجی خلاقانه برای خودتان ایجاد کنید.
سرگرمی‌هایی مثل نقاشی یا هر هنر مورد علاقه تان ، می‌تواند ابزار خوبی برای غلبه احساسات یک مرد باشد. یادتان باشد که بسیاری از آثار برجسته هنری و ادبی جهان توسط جنسی خلق شده‌اند که گفته می‌شود احساس ندارد!

استرس و خشم خود را از طریق ورزش تخلیه کنید.

وستوور می‌گوید: « وقتی به جایی می‌رسید که فقط می‌خواهید سرتان را به دیوار بکویید ، یک وقفه 10دقیقه‌ای برای آرام کردن شما کافی است.»
می توانید مواقعی که دچار احساسات شدید می‌شوید ، جایی پیدا کنید و روی زمین شروع به شنا زدن کنید.

سعی کنید « یک کمی » از احساسات‌تان را بروز دهید.

کلمن پیشنهاد می‌کند: این روش را با احساساتی آغازکنید که می‌توانید کنترل‌شان کنید ، یک گوش شنوا پیدا کنید و از عبارت « یک کمی» استفاده کنید گفتن اینکه «یک کمی» ناراحتید یا «یک کمی» می‌ترسید ، بی‌خطرتر از این به نظر می‌رسد که بخواهید آسیب‌پذیری خود را کاملا بیان کنید.
وقتی به جایی می‌رسید که فقط می‌خواهید سرتان را به دیوار بکویید ، یک وقفه 10دقیقه‌ای برای آرام کردن شما کافی است.

به سمت ناراحتی‌های‌تان بروید.

به‌جای اینکه از احساساتی که نمی‌دانید چه‌طور با آنها کنار بیایید اجتناب کنید ، بیشتر به آنها بپردازید. شما به زمان و تلاش نیاز دارید تا یاد بگیرید چگونه احساسات‌تان را کنترل کنید ، چرا که باید مغزتان دوباره آموزش ببیند. اما نگران نباشید، به مرور زمان این کار برای‌تان آسان‌تر می‌شود.

خانم‌ها ، حواس‌تان باشد!

در اینجا روش‌هایی وجود دارد که شما خانم‌ها می‌توانید از آنها استفاده کنید تا همسرتان بتواند با احساساتش راحت‌تر برخورد کند.
برای صحبت کردن در کنار همسرتان باشید تا او احساس کند در کنار اوهستید نه در مقابلش.
روان‌شناسان معتقدند وقتی رودر روی یک مرد قرار می‌گیرید باعث می‌شوید او احساس رقابت یا مقابله کند ،به جای اینکه از آن سوی میز به او خیره شوید ، در یک سمت در کنار شوهرتان بنشینید.

با هم به یک فعالیت فیزیکی بپردازید.

وقتی با شوهرتان پیاده‌روی می‌کنید ، سد دفاعی او شکسته می‌شود. بگذارید موضوع صحبت خود به خود پیش بیاید هرگز یک مرد را مجبور نکنید در مورد چیزی حرف بزند.

هرگز یک مرد را برای حرف زدن راجع به یک روز بد تحت فشار قرار ندهید.

اگر مرد شما روزی طاقت‌فرسا را پشت سر گذاشته، شاید بخواهد از رنج و ناراحتی آن رها باشد. چه فایده‌ای دارد که تمام شب را در احساس بدبختی بگذرانید وقتی این کار گره‌ای از کارتان را باز نمی‌کند؟

نشان دهید ، فقط حرف نزنید.

صحبت کردن شاید برای یک زن محبوب‌ترین شکل عشق ورزیدن باشد ، اما مردان رابطه زناشویی را نوعی وسیله برقراری ارتباط می‌دانند. مردان بخش عظیمی از احساسات خود را به صورت فیزیکی ابراز می‌کنند. به جای اینکه مرد را مجبور کنید احساسش را در قالب کلمات ترجمه کند ، به زبان خودش صحبت کنید.
بگذارید مردتان بداند که به چه نوع حمایت عاطفی نیاز دارید.
مردان نیز مانند زنان می‌توانند از لحاظ عاطفی نسبت به همسرشان حساس و حمایت‌گر باشند ، اما اغلب وقت آنها کفایت نمی‌کند. مردان به این مسایل بی‌توجه نیستند ، اما شما خانم‌ها باید به آنها فرصت دهید تا بدانند چه می‌خواهید و در چه زمانی به آن نیاز دارید.

از همسرتان نظرخواهی کنید.

در یک روز آرام از شوهرتان بپرسید: آیا من تا به حال کاری کرده‌ام که فکر کنی دیگر مثل روزهای اول به تو احترام نمی‌گذارم و تحسینت نمی‌کنم؟ به او بگویید که چقدر از داشتن او خوشحالید و اینکه متاسف هستید که در اغلب موارد نمی‌گذارید او این را بداند. اینجاست که همسرتان دهانش باز می‌ماند!!

خانم ها، این کارها آقایان را عصبانی می کند

خانم ها، این کارها آقایان را عصبانی می کند
می خواهید بدانید واقعاً چه چیزهایی آقایان را عصبانی می کند؟ اشتباه نکنید، آنها خانم ها را دوست دارند اما در زیر نکاتی وجود دارد که آقایان نسبت به آنها گله و شکایت دارند:
 
1-وسواس و تفتیش بیش از حد هنگام خرید:
 چک کردن میوه ها در موقع خریدن میوه، موضوعی است که آقایان را عصبانی می کند. شاید حق با آنها باشد. آیا واقعاً می شود هنگام خرید، کنسروها را هم بیش از اندازه چک کرد؟
 
2-شلوغی و به هم ریختگی ظروف در آشپزخانه:
 آشپزخانه شلوغ و به هم ریختن ظروف در آشپزخانه شاید تنها موضوعی باشد که تا حد زیادی آقایان را عصبانی می کند.
 
3-تمیزکردن حمام بعد از رفتن مهمان ها:
 هر زمانی که ما مهمان داریم، باید حمام و وان حمام را تمیز کنیم. شستن و تمیز کردن وان حمام کار بدی نیست و ما همه نظافت و تمیزی را دوست داریم. اما آیا کسی که برای مدت کوتاهی مهمانی می رود، نیاز به حمام رفتن دارد؟
 
4-تماس های بی مورد و کم اهمیت خانم ها:
 برای آقایان بسیار آزاردهنده است زمانی که خانمی با آنها تماس می گیرد و حرف خاصی برای گفتن ندارد.
 
5-تردید بیش از حد خانم ها:
 گاهی اوقات که زوج ها با هم برای صرف غذا به رستوران می روند، طبیعی است که منوی غذا را خانم ها می بینند، اما هنگامی که آقایان با تردید خانم ها برای انتخاب غذای مورد علاقه شان روبه رو می شوند و زمان زیادی را صرف این کار می کنند، عصبانی می شوند.
 
6-رانندگی خانم ها با حواس پرت:
 زمانی که خانم ها هنگام رانندگی، داستان یا موضوعی را تعریف می کنند، حواس شان به جزییات آن پرت می شود و دقت کافی به رانندگی شان نمی کنند. رانندگی با حواس پرت خانم ها موضوع دیگری است که آقایان را عصبانی می کند.
 
7-اختلاف در تنظیم درجه شوفاژ یا کولر:
 زمانی که آقایان دمای خانه را طوری تنظیم کرده اند که در آن احساس راحتی می کنند، سر و کله خانم شان پیدا می شود و به صورت پنهانی درجه آن را کم یا زیاد می کنند؛ در زمستان ها کم و در تابستان ها زیاد.
 
8-کارهای تمام نشدنی خانم ها با آقایان و تذکر مدام آنها:
 زمانی که خانم ها کارهای زیادی را به آقایان محول می کنند، و چندین بار به صورت شفاهی آنها را متذکر می شوند، آن هم درست در وسط انجام دادن کارهای خودشان (آقایان) موضوعی است که آقایان را عصبانی می کند.

9 مرحله زندگی آقایان

9 مرحله زندگی آقایان
شکسپیر در نمایشنامه «آن‌طور که شما دوست دارید» در مورد هفت مرحله زندگی یک مرد می‌نویسد؛ شاید به این خاطر که این جملات مشهور از زبان ژاک مالیخولیایی بیان می‌شود،‌ چندان خوش‌بینانه نیستند؛ او از «گریه و لب‌ ورچیدن» دوران نوزادی شروع می‌کند‌ و ما را در مسیر سالمندی از دوران جوانی به «شکم برآمده» میانسالی می‌رساند و به «کودکی دوباره» دوران پیری ختم می‌کند.
 گرچه این برداشت او از ماهیت انسان در این نمایشنامه فوق‌العاده است اما اوضاع در 400 سال گذشته تغییر بسیاری کرده و تکنولوژی ما را به جایگاه کاملا جدیدی رسانده است. دست‌کم، عمرها طولانی‌تر و زندگی‌ها مرفه‌تر از قبل شده است اما هنوز فراز و نشیب‌‌هایی در زندگی وجود دارند و هر مرحله زندگی قدرت‌ها و ضعف‌های مخصوص به خود را دارد. با وجودی که در هر مرحله از زندگی چیزهای زیادی برای آموختن وجود دارد‌ و درس‌هایی که در هر مرحله زندگی گرفته می‌شود،‌ برای همه مراحل آن کاربرد دارد اما این 9 مرحله عمر و پیام‌های خاص هر کدام ممکن است به بهتر زیستن مردان کمک کند.
 
10 سال اول زندگی:‌
 مردان واقعی احساسات دارند در ابتدای تاریخ نسل بشر،‌ پسرها را تربیت می‌کردند تا شکارچی شوند. در زمان شکسپیر نیز آنها را جنگجو بار می‌آوردند. جهان تغییر کرده است و الگوی مردانه هنوز همان ابرقهرمان آرام و قدرتمند است. مشکلی با این الگو وجود ندارد اما پسران باید در عین حال بیاموزند که وجود احساسات‌شان را هم بپذیرند، به احساسات دیگران احترام بگذارند‌ و علاوه بر امور واقعی، با احساسات هم ارتباط برقرار کنند. ویلیام وردزورث در 1907 اظهار کرد: «کودک پدر مرد است.» پسرانی که می‌‌آموزند مردان از «زمین» هستند نه از «مریخ»، به مردانی سالم‌تر و خوشحال‌تر بدل می‌شوند. پسران چنانکه باید، پسر باقی خواهد ماند اما باید تعادل روانی‌شان را نیز برقرار کنند و مهارت اجتماعی مورد نیاز در بزرگسالی را بیاموزند. پسران اطلاعات بهداشتی را نمی‌خوانند اما پدران و پدربزرگ‌های‌شان این کار را می‌کنند‌ و آنها باید به عنوان الگوی مثبت برای آنها عمل کنند و به پسران‌شان بیاموزند که احساسات هم اهمیت دارد.

از 10 تا 20 سالگی:‌
 مردان کمربند ایمنی را می‌بندند کمربند ایمنی تنها نوک یک کوه یخ است،‌ نمادی برای عقل سلیم و احتیاط که اغلب پسران نوجوان به آن اهمیتی نمی‌دهند. چرا وضعیت در این دوره سنی این‌گونه است؟ آیا به تربیت یا به طبیعت، تستوسترون و کروموزم Y مربوط است؟ هیچ‌کس دقیقا نمی‌داند اما پاسخ درست احتمالا یک پاسخ یا این یا آن نیست. روشن است که مردان خطر می‌کنند و رفتارهای خطرآفرین یا تهاجمی به سلامت هم مردان و هم زنان آسیب می‌رساند؟ مردان در معرض خطر بسیار بالاتر مرگ به علت جراحت،‌ قتل،‌خودکشی و ایدز هستند‌ و زنان در معرض خطر بیشتر آسیب ناشی از خشونت خانگی قرار دارند. تصادفات یکی از علل مهم مرگ‌و‌میر به‌خصوص در مردان زیر 44 سال است. احتیاطات ساده‌ای مانند بستن کمربند ایمنی در ماشین‌سواران و به سر گذاشتن کلاه ایمنی در دوچرخه سواران و موتورسواران می‌تواند از این مرگ ومیرها بکاهد. اقدامات پیچیده‌تر در این مورد شامل جلوگیری از الکل، سیگار، داروهای روانگردان غیرمجاز، اسلحه‌ و بی‌بندوباری جنسی می‌شود. به‌طور میانگین زنان آمریکا 2/5 میلیون سال بیشتر از مردان عمر می‌کنند. مردان جوان باید عادات بهداشتی را بیاموزند که این شکاف را از بین ببرد.

از 20 تا 30 سالگی:‌
 هیچ مردی یک جزیره متروک نیست این سخن را برای اولین بار جان دون، شاعر قرن هفدهم گفت اما به نظر می‌رسد که در قرن بیست و یکم بسیاری از مردان واقعا به یک جزیره‌ بدل شده‌اند. مردان به آسانی در چالش‌های مربوط به پیش‌رفتن در شغل‌شان گرفتار می‌شوند. کار مهم است اما مردان جوان نباید اجازه بدهند که این کار آنها را از خانواده‌ و دوستان‌شان جدا کند. در عوض، آنها باید اولویت‌ها‌ را تعیین کنند و شروع به ساختن شبکه‌‌های اجتماعی کنند که می‌تواند در تمام طول زندگی به آنها کمک کند. برای اغلب مردان، این امر به معنای آن است که خانواده را در رده اول قرار دهند. جوانی همچنین دوران خوبی برای شروع وقت گذاشتن برای سرگرمی‌ها و فعالیت‌های تفریحی است که می‌تواند استرس را کاهش دهد و تعادل و خوشی را به زندگی شما بیاورد.
 
از 30 تا 40 سالگی:
 چاقی اتفاق نمی‌افتدتجمع چربی در بدن از همان ابتدای زندگی شروع می‌شود اما در میانسالی است که یک فرد متوسط همان‌طور که شکسپیر پیش‌بینی کرده بود،‌ شکم می‌آورد. چاقی و اضافه وزن اکنون به مشکلی شایع از جمله در مردان بدل شده است. جدا از مشکل زیبایی، چاقی یک مشکل بهداشتی عمده است. زیادی چربی در بدن خطر بیماری قلبی، فشار خون بالا، سکته مغزی، دیابت، آرتریت و سرطان را می‌افزاید. مردان واقعی سبزی، ‌میوه، ‌غلات سبوس‌دار و ماهی می‌خورند. آنها می‌توانند مقداری گوشت و سیب‌زمینی هم بخورند اما هر چه کمتر بهتر. مهم کاهش کالری‌های دریافتی است، نه لزوما کاهش مصرف مواد کربوهیدراتی مانند سیب‌زمینی یا برنج. ورزش نیز اهمیت دارد. مجبور نیستید که برای کنترل وزن‌تان دوی ماراتون انجام دهید، کافی است دست کم برای 30 دقیقه در روز پیاده‌روی کنید. سایر اشکال ورزش متوسط نیز به همین اندازه موثرند، مادامی که به‌طور مرتب آنها را انجام دهید. ورزش نکردن و چاقی مسوول بسیاری از مرگ‌های قابل پیشگیری هستند. برای آنکه داشتن یک رژیم غذایی سالم و برنامه ورزشی لازم نیست تا 40 سالگی‌تان منتظر بمانید و نباید آن را در دهه 40 زندگی‌تان متوقف کنید اما برای بسیاری از افراد بزرگ شدن شکم در میانسالی مانند یک هشدار است که پیش از آنکه دیر شود، باید به آن توجه کنند.
 
از 40 تا 50 سالگی:‌
 مردان واقعی دکتر دارند این پیام دیگری است که مردان باید هر چه زودتر بشنوند اما در 50 سالگی وضعیتی فوری پیدا می‌کند. در 50 سالگی شما نیاز خواهید داشت که با دکترتان درباره چگونگی انجام آزمایش‌هایی برای تشخیص زودرس سرطان روده بزرگ و نیز بیماریابی زودرس سرطان پروستات که مساله‌ای بحث‌برانگیزتر است، به مشورت بپردازید. اگر فشار خون‌ بالا ندارید، کلسترول و قند خون‌تان در فواصل منظم اندازه‌گیری شده است و طبیعی بوده است، در این دهه زندگی هم باید به این کار ادامه دهید. همین قضیه در مورد چشم‌های‌تان نیز صدق می‌‌کند. آزمایش‌های غربالگری (آزمایش‌های بیماریابی زودرس) و عادات سالم بهداشتی ضروری هستند اما مردان همچنین باید به بدن‌های‌شان گوش دهند و هر ناهماهنگی را که متوجه آن می‌شوند،‌ به دکترهای‌شان گزارش دهند اما اغلب مردان این کار را نمی‌کنند: یک نظرخواهی عمده به وسیله «بنیاد مشترک‌المنافع» نشان داد که 25 درصد مردان گفته‌اند که در مورد نگرانی‌های بهداشتی‌شان تا زمانی که ممکن باشد در انتظار می‌مانند پیش از آنکه کمک درخواست کنند؛ تنها 18 درصد مردان گفتند که در کوتاه‌ترین زمان ممکن به دنبال مراقبت پزشکی می‌روند.
 
از 50 تا 60 سالگی:
 افق‌های‌تان را بگشایید بچه‌ها بزرگ شده‌اند،‌ حقوق فرد در حال افزایش یافتن است، بازی با توپ در محله حالا به خاطره‌ای دور بدل شده است. آیا زمان کم کردن سرعت و راحت گرفتن چیزها فرا رسیده است؟نه، اگر بخواهید سلامت بمانید. برای مردانی که به راس کسب و کار، دانشگاه یا دولت رسیده‌اند،‌ دهه هفتم زندگی اغلب دهه گذر حرفه‌ای است. و مانند اغلب تغییرات، این کار ممکن است مشکل باشد، به خصوص در ابتدای آن اما رد کردن چوب راهنما به معنای انداختن آن نیست. مردانی که به راس حرفه‌‌شان رسیده‌اند و آن را دوست دارند، باید خودشان را درگیر آن نگه‌دارند، با این هدف دوره گذار محترمانه‌ای را طی کنند‌ و در حالی‌که قدرت را به دیگران وا می‌گذارند، نفوذشان را حفظ کنند (یا گسترش بخشند). مردانی که بلافاصله بازنشسته می‌شوند نیز با دوران گذار مهمی روبه‌رو هستند. موفقیت به فعال، درگیر و علاقه‌مند ماندن بستگی دارد. درست است که شما نمی‌توانید کارهایی مانند دهه‌های قبلی عمرتان انجام دهید اما هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد. در حقیقت شما می‌توانید از این زمان و انعطاف‌پذیری‌ که به دست آورده‌اید استفاده کنید تا افق‌های خود را گسترش دهید. مسافرت کردن به معنای تحت‌اللفظی کلمه این کار را انجام می‌دهد‌ اما با ورزش‌ها، دوره‌ها و سرگرمی‌های جدید می‌توان این کار را نزدیک خانه هم انجام داد. به جای جمع کردن خیمه‌تان،‌ آن را در جایی جدید برپا کنید.
 
از 60 تا 70 سالگی:
 از آن استفاده کنید؛ وگرنه آن را از دست می‌دهید بقراط گفته است: «آنچه مورد استفاده قرار می‌گیرد، رشد می‌کند و آنچه از آن استفاده نمی‌شود،‌ به هدر می‌رود.» او این جمله را دو هزار سال پیش از شکسپیر نوشت اما حرف او برای امروز هم صدق می‌کند- و هم برای ذهن و هم برای بدن درست است. پزشکی مدرن پیشرفت‌های بسیاری کرده است اما در این مورد،‌ پژوهش‌ها در انتهای قرن بیستم و ابتدای قرن بیست و یکم، خرد اعصار را ثابت می‌کند. خطیب رومی سیسرو گفته است: «مردان سالمند توان ذهنی‌شان را حفظ می‌کنند، به شرطی که علاقه و کاربرد آن را حفظ کنند.» او حق داشت. چهار بررسی در قرن بیست و یکم که 3884 آمریکایی سالمند را مورد ارزیابی قرار داده‌اند، توافق دارند که شهروندان سالمندی که به فعالیت‌‌های ذهنی پرتلاش مشغول هستند،‌ نسبت به آنهایی که ذهن‌شان را به کار نمی‌اندازند،‌تا 38 درصد با احتمال کمتری دچار بیماری آلزایمر و سایر اشکال زوال عقل می‌شوند اما چگونه می‌توان به تقویت مغز پرداخت؟ هر فعالیت تحریک‌کننده ذهنی می‌تواند کمک‌ کننده باشد. کتاب بخوانید، در سخنرانی‌های حضور یابید،‌ جدول حل کنید، شطرنج بازی کنید یا از کامپیوتر استفاده کنید. همچنین سعی کنید کاری را انجام دهید که به مهارت دستی هم نیاز داشته باشد،‌ مانند طراحی کردن، ساختن سرامیک یا مانند آن. کاری را انجام دهید که علاقه‌تان را به خود جلب کند، برانگیزاننده و بالاتر از همه جدید باشد. ورزش‌های جسمی هم به شما کمک خواهد کرد که از سلامت بدن‌تان محافظت کنید، همان‌طور که ورزش‌های ذهنی به حفاظت از ذهن شما کمک می‌کند. شما در دهه هفتاد زندگی کندتر از دهه 40 راه می‌روید اما پیاده‌روی همچنان به حفاظت شما از بیماری قلبی، سکته مغزی، دیابت، چاقی، پوکی استخوان و سرطان روده بزرگ کمک می‌کند. در این صورت هنگامی که دکترهای‌تان فشار خون، قند خون و کلسترول‌تان را اندازه می‌گیرند، آنها همان شماره‌هایی را می‌بینند که معمولا در مردان جوان‌تر می‌بینند. ورزش جسمی همچنین به حفاظت از ذهن شما کمک می‌کند. شش بررسی روی حدود 36 هزار فرد بالای 65 سال نشان داد که ورزش منظم با 34 تا 50 درصد کاهش خطر ایجاد نقصان حافظه همراه است. اگر مسافرت و جهانگردی برای شصت‌ساله‌ها اغواکننده است‌، برای هفتاد ساله‌ها یک هنجار است. برای جوان ماندن،‌ بدن تان را در حال حرکت و ذهن‌تان را مشغول و در حال چالش نگه دارید. این کار ساعت عمر را متوقف نمی‌کند اما تیک تاک آن را کند خواهد کرد.

از 70 تا 80 سالگی:
 نعمت‌هایی را که به‌تان داده شده، بشمارید زمان به پیش می‌رود و در این زمان حتی سالم‌ترین ما کاهش توانایی‌های جسمی و ذهنی را تجربه خواهد کرد. با عادات خوب بهداشتی، مراقبت پزشکی خوب، ژن‌های خوب و بخت خوب، این زوال تدریجی خواهد بود اما بالاخره رخ خواهد داد. با اینکه مهم است برای سالم و فعال ماندن به انجام کارهایی بپردازید اما همچنین مهم است که محدویت‌های خود را درک کنید،‌ بپذیرید و خودتان را با آنها سازگار کنید اما این حرف به معنای آن نیست که در مورد چیزهایی که از دست داده‌اید، تاسف بخورید، به جای آن بر همه چیزهای خوبی که گذشته‌ متمرکز شوید و به دنبال چیزهای خوب حال حاضر و آینده تان باشید. گفتار عالم الهیات، رینهولد نیبور، شاید بهتر از هر جمله‌ای این مساله را بیان کرده باشد. در طول زندگی، به‌‌خصوص در سال‌های پختگی،‌ مردان باید تلاش کنند تا به قول او «با آرامش‌ چیزهایی را که نمی‌توان تغییر داد بپذیرند، با شجاعت چیزهایی را که باید تغییر داد، تغییر دهند و خرد تمایز قایل شدن میان این دو گروه چیزها را داشته باشند.»

از 80 تا 90 سالگی:
 فرزانگی خودتان را در اختیار دیگران بگذاریدبسیاری از جوامع منزلت خاصی برای سالمندان‌ترین شهروندان‌شان قایل هستند. سالمندترین افراد مردان خردمندی هستند،‌ گنجینه‌های تجربه و تاریخ که به زندگی معنا و دورنما می‌بخشند. متاسفانه در بسیاری از کشورهای پیشرفته این احترام به سالمندان از دست رفته است اما اگر خوش‌اقبال باشید که به این سن برسید و از همه خردمندتر شوید، راه‌هایی را بیابید که بصیرت‌های خود را با نسل‌های جوان‌تر درمیان بگذارید. بیان کردن تاریخ شفاهی زندگی‌تان به یک نوه یا نتیجه، یک مثال از راه‌هایی است که شما می‌توانید میراثی از خود به جای بگذارید که زنجیره زندگی را استحکام بخشد. اگر با وضع بدنی خوبی به دهه 90 زندگی رسیده‌اید، خرد و تجربه شما احتمالا شامل هشت پیامی که ما به مردن جوان‌تر ارایه کردیم،‌ هم هست. گرچه ناممکن است این پیام‌ها را در یک پیام خلاصه کرد اما شاید گفته گزیده‌گوی آمریکایی، ماسون کولی در سال 1922 منصفانه باشد: «راه رفتن را متوقف نکنید.»

همسران مردان بخوانند

همسران مردان بخوانند
شکی نیست که مردان و زنان دارای خصوصیات و شخصیت متفاوت و متمایزی می باشند و وقتی این دو موجود و خلقت آفرینش در کنار هم و به عنوان زوجین و همسران قرار می گیرند، شناخت ویژگی های طرفین می تواند کمک موثر و بسزایی در زندگی سعادتمندانه و آرامش قرین به سعادت باشد. بدین لحاظ شناخت خصوصیات فردی و اجتماعی مردان برای زنان و بخصوص زنان جوان و دخترانی که به تازگی لباس سفید عروسی را پوشیده اند و یا اینکه تصمیم به تشکیل زندگی مشترک دارند؛ بسیار مهم و حایز اهمیت می باشد.
برای درک رفتار مردان، لازم است هر زنی با تفاوت های ذهنی و رفتارهای غریزی شوهر خود آشنا باشد. مردان برای قدرت و موفقیت، ارزش فراوانی قائلند و معمولاً دست به کارهایی می زنند تا امکانات پیشرفت شان فراهم آمده و گسترش یابد. به همین دلیل آنان ارزش خود را با نتایج حاصل از موفقیت هایشان می سنجند. آنان اهمیت زیادی به اهدافشان در زندگی می دهند، و هر اندازه هدفشان بزرگتر باشد راضی تر نشان می دهند و صد البته زمانی بیشتر از حصول به اهدافشان احساس رضایت می کنند که مستقلا به آن امر اقدام کرده باشند.
زنان و بالاخص همسران جوان باید بدانند مردانشان دوست دارند مسائل و مشکلات را به تنهایی رفع و رجوع نمایند؛ بنابراین معمولا مشکلاتشان را برای دیگران (حتی برای همسر خود) مطرح نکرده و از ذکر جزئیات مشکلات خود امتناع می ورزند. غالب مردان معتقدند وقتی که قادر به انجام کاری می باشند، پس این می تواند از نشانه های ضعف باشد که از دیگران کمک بگیرند و یاری بجویند. بنابراین باید خانم ها توجه داشته باشند وقتی که شوهرشان درخواست کمک نمی نماید، راهنمایی و گوشزدهای آنان ممکن است در نظر مرد مداخله به حساب آمده و غرور وی را جریحه دار نماید و یا اینکه به اعتماد به نفسش لطمه وارد آورد.
یکی از تفاوت های عمده زنان و مردان در برابر فشارهای عصبی و روحی نحوه برخورد آنان با مشکلات و گرفتاری های روزمره زندگی است. در این مواقع مردها بیشتر گوشه گیر شده و در لاک خود فرو می روند. برای دستیابی به آرامش و حالت عادی، مرد در جهت حل مشکلات و گرفتاری های خود می کوشد و زمانی که گرفتاری ها مرتفع شدند، آنگاه از لاک خود بیرون می آید.
زنان خانه دار باید بدانند زمانی که مرد خسته از کار روزانه به خانه بر می گردد، به آرامش و استراحت نیاز دارد؛ به همین دلیل اخبار گوش می دهد و یا روزنامه می خواند و یا اینکه به تماشای مسابقات ورزشی مشغول می شود. در واقع، خواندن روزنامه و یا گوش دادن به اخبار، بهانه ای برای فراموشی گرفتاری ها و مشکلات برای مردان می باشد. در این مورد زنان نباید مثلا روزنامه خواندن مردان را نوعی بی اعتنایی به خود تلقی نمایند. یا اینکه مردها زمانی که در منگنه فشارهای مختلف زندگی قرار می گیرند، آنقدر در رابطه با مشکلات خود غرق می شوند که ممکن است به محیط اطراف و زن و زندگی خود بی اعتنایی نشان دهند در حالی که حقیقت امر چیز دیگری است و در این زمان به واقع مردان تمام نیروی خود را معطوف حل مشکلات زندگی مشترکشان نموده اند. در این ارتباط معمولاً مردان صرفاً به دو دلیل در مورد مشکلاتشان با دیگران حرف می زنند؛ اول زمانی که کسی را مقصر دانسته و یا می شناسند و قصد دارند او را سرزنش نمایند؛ دوم زمانی که در جستجوی راه حلی می باشند.
مردان زمانی دارای انگیزه می شوند که مشاهده کنند به کمکشان احتیاج است. آنان چنانچه ببینند و یا حس کنند به وجودشان احتیاجی نیست، کسل می شوند اما چنانچه دریابند قادرند کار و فعالیت هایی انجام دهند و بدین طریق همسرشان خوشحال می شود، احساس انرژی و نشاط بیشتری می کنند. بعضی مواقع زنان جوان با راهنمایی های نابه جا و یا انتقادات بی مورد موجب رنجش شوهران خود می شوند. در حقیقت لزومی ندارد زنان به طور دائم شوهران خود را پند و اندرز دهند و آنها را در حالی که تمایلی ندارند راهنمایی نمایند.
رفتارهای ناصحانه زنان، مطلوب و خوشایند مردان نمی باشد. در چنین موارد و در مواقعی که زنان می خواهد از شوهرش انتقاد کند و به او ایراد بگیرد، چه بهتر قبل از صحبت کردن خود را به جای همسرش فرض کند. به این ترتیب او می تواند بهتر به مشکلات و اندیشه های همسرش پی ببرد و بدانها واقف شود. اما در صورت لزوم در حین حرف زدن لازم است به جای زخم زبان، کنایه و تحقیر و تمسخر شوهر، با لحنی دوستانه و مهربانانه با وی صحبت کند و سعی نماید از نکات مثبت شخصیتی شوهرش ذکری به میان آورد تا فضای گفتگو میان زن و شوهر صمیمی و پر از تفاهم بشود.