آقایان بیشتر جذب چه خانم هایی میشوند؟؟
وقتی خانم ها با من صحبت میکنند معمولا اظهار میدارند که رفتار آقایان آنها را تا حدی گیج میکند و به درستی نمی توانند تشخیص دهند که مردها از آنها چه انتظاراتی دارند. آنها از اینکه نمی توانند مردها را راضی نگه دارند اندکی ناراحت هستند. البته امروزه کمتر اتفاق میافتد که خانمی به رضایت و یا عدم رضایت مردها اهمیت دهد، چرا که خانم ها تصور میکنند که با در اختیار گذاشتن مسائل عاطفی تمام مشکلات به راحتی قابل حل شدن میباشد. تا زمانی که یک چنین دیدی نسبت به زندگی داشته باشید همه چیز بر وفق مراد پیش خواهد رفت، اما...
بدون توجه به اینکه چنین نقطه نظری درست است و یا اشتباه باید توجه داشته باشیم که مردهای امروزی، با تلاش هر چه بیشتر در پی یافتن جایگاه واقعی خود در اجتماع هستند. خانم هایی را داریم که به عضویت ارتش و پایگاه های فضایی در آمده اند و به خوبی از انجام وظایفی که بر گردن آنها نهاده میشود بر میآیند. آنها در سایر مشاغل صنعتی دیگر هم در حال پیشرفت و ترقی میباشند. رفته رفته قلعه مستحکم مردها در حال ویران شدن است و آنها احترام و ارج و قرب گذشته خود را کم کم از دست رفته میبینند.
اگر یک خانم این مقاله را بخواند شاید با خود بگوید که خوب این مشکل مردهاست و خودشان هم باید به فکر پیدا کردن راه حلی برای آن باشند. بله درست است اما نباید انتظار داشت که به یک باره معجزه روی دهد و همه چیز مطابق میل آنها شود. تاریخ برای سالیان دراز جایگاه و عملکرد مردها را در جامعه معین کرده و شما به راحتی نمیتوانید در عرض چند سال آنرا تغییر دهید. شاید کمتر افرادی بتوانند در مقابل پیشرفت ها و موفقیت های خانم قد علم کنند اما یک چنین وضعیتی به طور قطع با خود مشکلاتی را نیز به همراه میآورد. یکی از مشکلات همانطور که قبلا نیز به آن اشاره داشتم این است که مرد قرن بیستم چه انتظاراتی دارد.
آقایان کم کم متوجه میشوند که جایگاه آنها چنان که در گذشته بوده، نیست. دیگر هیچ رد پایی از زمانیکه مردها نان آور خانه بودند و خانم ها هم باید در خانه مینشستند و فرزندان خود را بزرگ میکردند، نمانده است. شاید چنین تغییر شگرفی مستلزم سپری شدن مدت زمان بسیار زیادی باشد اما همانطور که مشاهده میکنید این امر در جوامع غربی با روند چشم گیری در حال پیشروی است. این روزها مردها میدانند که اگر بخواهند برای خود همسری پیدا کنند باید سخت تر از گذشته کار کنند و خانم ها سنگ های بیشتری در جلو پایشان میاندازند.
با نیاز های مردتان آشنا شوید!
نیازها و احساسات یک مرد از همسرش
نیاز مرد است که احساس کند قوی و قدرتمند است. او می خواهد حامی زنش باشد. مرد می خواهد که دد و دیو را بکشد و زن را نجات بدهد.
مرد به این نیاز دارد که زنش نشان دهد به قدرت او برای رسیدن به خواسته هایش در زندگی احتیاج دارد.
مردها از زنان شان می خواهند به آنها احساس قدرتمند بودن بدهند. مردها می خواهند رئیس خانواده باشند. منظورم آن نوع ریاست مردان در دوران غارنشینی نیست که موی زنان را می گرفتند و آنان را با خود روی زمین می کشیدند. اما مرد احتیاج دارد که رهبر خانواده باشد.
یک مرد از زنش احترام، مهربانی، عشق و محبت می خواهد.
مرد می خواهد در نظر زنش مهمترین شخص مورد علاقه ی او باشد.
مرد به این نیاز دارد که زنش نشان دهد به قدرت او برای رسیدن به خواسته هایش در زندگی احتیاج دارد.
مرد باید نان آور اصلی خانواده باشد. هر مرد باید در نبرد و در جبهه ای پیروز شود تا به این باور برسد که می تواند اژدها را بکشد. مراقبت از خانواده و تامین افراد خانواده اش در حکم جبهه های نبرد مرد هستند.
مرد به این احتیاج دارد که تایید شود، مورد قدردانی واقع گردد، زنش به او احترام بگذارد، آن هم به این دلیل که او مردی واجد شرایط است، شوهر و پدر واجد شرایط است.
مرد به این احتیاج دارد که زن به علائق او علاقه نشان بدهد.
مرد به این احتیاج دارد که وقتی از سر کار به خانه می آید، زنش با روی خوش از او استقبال کند.
مرد به این احتیاج دارد که زنش به روزی که او پشت سر گذاشته علاقه نشان دهد.
مرد به تشویق های زنش احتیاج دارد تا یک مرد باشد.
حالا مردها واقعا به دنبال چه چیز هستند؟
اول از همه مردها به دنبال کسی هستند که تشنه عشق و محبت باشد. شاید این حرف
بسیاری از خانم ها را غافلگیر کند اما مردها دوست دارند مورد دوست داشتن قرار
بگیرند و خودشان نیز کسی را دوست بدارند. مشکل اینجاست که خانم ها برخورد بی احساس
و سردی با آنها دارند. پیدا کردن خانمی که قابل دوست داشتن باشد کمی مشکل است و
مردها از اینکه بفهمند دختر رویاهایشان را پیدا کرده اند خوشحال میشوند.
مردها
دنبال خانمی میگردند که در نظرشان جذاب باشد. خانم ها اغلب تصور میکنند که مردها
خیلی سطحی نگر بوده و تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد وضعیت ظاهری خانم میباشد.
مردها لزوما به دنبال خانم های زیبا نمیگردند ، بلکه آنها میخواهند کسی را داشته
باشد که به وضعیت ظاهری خود افتخار کند (البته این کار را نباید بیش از اندازه
انجام دهد). مردها از داشتن نامزدی که قیافه خوبی داشته باشد لذت میبرند و من فکر
نمی کنم که مردی چیزی جز این به شما بگوید.
مردها به دنبال خانم هایی هستند که
بتوانند به آنها اعتماد کنند. کسی که آنها را به خاطر خودشان بخواهد، کسی که
بتوانند به او ایمان داشته باشند. شاید برایتان عجیب باشد اما برخی از خانم ها قابل
اعتماد نبوده و بسیار بی وفا هستند. همین امر باعث میشود که مردها محتاط تر عمل
کنند. آقایون به شدت از بی وفایی و بد قولی بیزار هستند و به دنبال کسی میگردند که
بتوانند از صمیم قلب به او اعتماد کنند.
مردها میخواهند برای خود تشکیل زندگی
خانوادگی دهند و به دنبال شریکی هستند که بتواند با او در خانه زندگی کند. خانم
هایی که در محیط های اجتماعی فعالیت میکنند نیز گرینه مناسبی برای انتخاب هستند
چرا که آقایون تصور میکنند خیلی بهتر میتوانند با این گونه افراد ارتباط برقرار
کنند و ارتباطشان پایدار تر خواهد بود.
مردها به دنبال خانم هایی با روحیه زنانه
و مهربان میگردند زیرا چنین خصوصیاتی باعث میشود که یک زن بتواند مادر بهتری برای
بچه هایش باشد. البته این امر بدان خاطر نیست که مردها انتظار دارند خانم ها آنها
را نیز تر و خشک کنند بلکه بدان خاطر است که دوست دارند فرزندانشان در آغوش مادر
مهربان و دلسوزی پرورش پیدا کنند.
مردها به دنبال خانم های خوش مشرب هستند. بعضی
از خانم ها خیلی سخت گیر بوده و برای جزئیات اهمیت بیش از اندازه ای قائل میشوند.
آیا تا به حال دختر هایی را دیده اید که دارای خلق و خوی پسرانه هستند؟ مردها
میخواهند از در کنار هم بودن با همسر خود لذت ببرند و احتیاج به محبت دارند به
همین دلیل همیشه به دنبال فرد خوش طبعی هستند که بتوانند در کنار او به آرامشی که
آرزوی آن را دارند دست پیدا کنند.
مردها به دنبال زن هایی هستند که حس و ظرافت
زنانه خود را حفظ کرده باشند. البته منظور ما آن دسته از خانم هایی نیست که دائما
به دنبال مد میروند و چهره خود را به انواع و اقسام اشکال مختلف در میآورند. بعضی
از خانم ها هستند که در زمان عصبانیت هر چه که دلشان میخواهد بار طرف مقابل
میکنند که این کار به هیچ وجه به مزاج آقایان سازگار نیست. مردها نمی خواهند رفتار
همسرشان به اندازه خودشان بی شرمانه و توهین آمیز باشد.
مردها کسی را میخواهند
که حامی و پشتیبانشان باشد. خیلی از خانم ها منتظر هستند که اشتباه کوچکی از آقا سر
بزند که آنها را به باد انتقاد بگیرند و در مسائل خصوصی و حتی شغلی شان دخالت کنند.
آقایان به ارتباط خود به عنوان یک سیستم محافظ نگاه میکنند زمانیکه خانم نتواند یک
چنین حسی را در آنها به وجود آورد و از این گذشته تا آنجا که میتواند از آنها
انتقاد هم بکند، چیزی نمی گذرد که دلسردی پیش میآورد.
مردها از خانم های عصبی
که تمام مدت داد و فریاد میکنند خوششان نمی آید. آنها خانم هایی را میپسندند که
اهل بحث و گفتگو باشند و قادر باشند که مشکلاتشان را از راه های منطقی حل کنند.
معمولا آقایان در مورد مسائل عاطفی و روابط زناشویی اندکی خود دار تر از خانم
ها هستند. باور کنید که حقیقت دارد. مردها میدانند که از همسر خود چه میخواهند و
به همین دلیل توجه خود را بر روی آن معطوف میکنند. شما به هیچ وجه آن همه شور و
اشتیاقی که به مردها نسبت میدهند را نمیتوانید در دنیای واقعی در وجودشان پیدا
کنید. مردها در جهان واقعی بسیار محافظه کار هستند.
مردها به دنبال همسری
میگردند که به آنها متعهد باشد. مردها نامزدی را دوست دارند که بتوانند به او
اعتماد کنند و مشکلات و ناراحتی هایشان را با او در میان بگذارند. تعهد مثل یک
خیابان یکطرفه نیست و باید از جانب هر دو طرف رعایت شود. چنین نیازی برای همیشه در
وجود تمام مردها باقی خواهد ماند.
مردها دوست ندارند که تنها زندگی کنند.
در حالیکه خانم ها در نقشهای اجتماعی خود بسیار موفق هستند خوب است که هیچ گاه از یاد نبریم که جایگاه اصلی آنها به خانه و خانواده شان تعلق دارد.
چرا مردها بیاحساس میشوند؟
اغلب مردهایی که در معرض استرس شدید قرار دارند در خود فرومیروند، سکوت میکنند و بیاحساس میشوند تا مسئله خود را به شکلی حل کنند.
از آنجایی که طبیعت اصلی مرد، مردانه و مذکر است برای مبارزه با استرس به این نیاز دارد که خود را از معرکه عقب بکشد و مدتی را به تنهایی بگذارند. این رفتار قدرت مردانه او را تشدید و تقویت میکند.بنابراین زمان مناسبی برای رسیدگی به واکنشهای عاطفی و احساسی نیست. اغلب مردها در برخورد با استرس ابتدا با احساسات خود قطع رابطه میکنند تا بتوانند به طور عینی و منطقی با مسئله پیش آمده برخورد کنند.
زنها از این رفتار مردها به هراس میافتند زیرا اگر قرار باشد زنی با احساسات خود قطع ارتباط کند باید به قدری ناراحت باشد که بخواهد کسی را رد کند اما این موضوع در مورد مردها صدق نمیکند در حالیکه مردها خود به خود در واکنش به استرس با احساسات خود قطع رابطه میکنند.
مرد توانایی آن را دارد که در لحظهای در خود فرو برود و سکوت اختیار کند به همین شکل میتواند در لحظهای از این حال خارج شود.
وقتی مردها متعادلتر میشوند برای آنها صحبت درباره اینکه از چه موضوعی ناراحت بودند سادهتر میشود.
وقتی مرد از دنیای سکوت و تنهایی بازمیگردد ممکن است حرفی برای گفتن نداشته باشد زیرا ممکن است به این نتیجه رسیده باشد که دلیل و موضوعی برای ناراحت شدن وجود ندارد. در اغلب موارد وقتی مرد از سکوت و انزوا خارج میشود و میگوید که همه چیز خوب و عالیست بهتر است زنش به این گفته او اطمینان کند و در شرایط آرام قرار بگیرد.
زنها را درک کــنید
نیاز به درک شدن برای زنها
وقتی مرد، زمان کافی برای درک کردن احساسات و نیازهای همسرش صرف نمیکند زن به سادگی سردرگم میشود و امکان اینکه واکنشی شدید و بیتناسب نشان دهد افزایش مییابد.
وقتی زنی احساسات خود را با شوهرش در میان میگذارد اگر شوهر به حالت انفعالی به صحبتهای او گوش فرا دهد و امیدوار باقی بماند که به زودی حرفهای زنش تمام خواهد شد روی او اثر میگذارد و بر ابهامات یا ناراحتیهایش میافزاید.
وقتی زنها تصمیم میگیرند مانند مردها رفتار کنند و به منطق بیش از احساسات خود بها بدهند گیج و سردرگم میشوند به خصوص اگر قرار باشد زیر فشاری برای تصمیمگیری باشند. معمولا وقتی زنی سردرگم است، میخواهد تصمیمی بگیرد در این زمان او بیش از هر چیز به آرامش نیاز دارد وباید آرام بگیرد و احساساتش را مرور کند. در این زمان است که میتواند به راحتی تصمیم بگیرد. وقتی مردی برای درک کردن زنش به حرفهای او گوش میدهد خود به خود متعادلتر میشود و زن زمانی متعادلتر میشود که بتواند حرفها و احساساتش را بازگوید و این تنها زمانی میسر است که مردها بتوانند زبان تکلم زنها را بیاموزند و زنها هم به طریقی سخن بگویند که مردها میل به شنیدن داشته باشند.
یکی از فواید گوشدادن مردها به صحبت همسرانشان این است که آنها احساسات خود را کنار میگذارند و از افکار خود برای درک احساسات زنشان و این که چرا او چنین احساسی دارد استفاده میکنند.
مردان کم حرف
اغلب خانمها از سکوت همسرشان گلهمند هستند و کمحرفی شوهرشان را یکی از معضلات زندگی خود میدانند. آنها فکر میکنند در زندگی تنها هستند علیرغم این که همسرشان را در کنار خود دارند ولی احساس تنهایی میکنند هر کاری هم که میکنند او را به حرف در بیاورند به نتیجهای نمیرسند همین امر احساس نگرانی آنها را افزایش میدهد.
شاید آنها بر این تصور هستند همانطور که خودشان قادرند از تمام مسائل زندگی بیرون و داخل منزل برای شوهرشان صحبت کنند و حرف بزنند پس همسرشان نیز باید اینگونه باشند ولی روانشناسان نظر متفاوتی دارند آنها معتقدند بسیاری از مردان تنها به این دلیل که در برابر مشکلات، احساس تنهایی می کنند و همه مسائل را در درونشان میریزند دیگر توان و تحمل بیشتری برای خوشرویی در منزل ندارند. این اتفاق در مورد برخی از خانمهای شاغل نیز، مصداق پیدا میکند اما در مورد آقایان بیشتر است.به اعتقاد روانشناسان مردی که شب به منزل میآید و بیروح، ساکت و خشک جلوی تلویزیون مینشیند یا به خواندن روزنامه مشغول میشود و نای صحبت کردن ندارد، دلایل متفاوتی برای این رفتار خود دارد یا این که از زمان کودکی چنین رفتاری را آموخته است یا این که بیشتر اوقات واکنشها و بازتابهای منفی همسرش او را به چنین رفتاری وامیدارد. او احساس میکند همسرش رازدار حرفهای او نیست یا برخوردهای نامناسب همسر به هنگام شنیدن حرفها، او را به سکوت وادار کرده است.
راه ترغیب به حرف زدن
خانمها باید به هنگام صحبت کردن با همسرشان، کاملا نشان دهند که اشتیاق زیادی برای شنیدن صحبتهای طرف مقابل دارند و کلامش را قطع نخواهند کرد. حتی اگر حرفهای او برخلاف میل و عقیدهشان باشد.هرگز به هنگام صحبت کردن اشتباهات کوچک لفظی را به رخ او نکشید تا او فکر نکند که شما از او داناتر هستید. به همسرتان اعتماد به نفس دهید.از قضاوتهای منفی و خلاف میل باطن او پرهیز کنید. وقتی همسرتان شروع به صحبت در مورد ماجرای یک روز خود کرد به او نگویید اگر چنین و چنان میکردی بهتر بود. اجازه دهید نقش شما به عنوان مادر خانواده در نگاه اول مشورت و همفکری باشد . از هرگونه رفتار و سخنی که میتواند منجر به احساس دخالت باشد پرهیز کنید.چهرهتان را همیشه شاد و خندان نگهدارید همین امر او را وادار به حرف زدن میکند. سعی کنید موضوعات جالب و شنیدنی را برای همسرتان تعریف کنید. همچنین هنگامی که همسرتان وارد منزل شد باپذیرایی یک فنجان چای زمینه استراحت و رفع خستگی او را فراهم کنید.
بههر حال فراموش نکنید که کمحرفی مردان امروزه پدیده زندگی ماشینی است. بالا بودن هزینههای زندگی و پایین بودن درآمد بهدنبال گسترش روحیه فردگرایی و وجود وسایلی چون کامپیوتر و اینترنت همه زمینههای کمحرفی و سکوت را در منازل فراهم کرده است.
چهار روش برای گفتن دوستت دارم
گفتن "دوستت دارم" معمولاً برای افراد بسیاری دشوار بوده و نیازمند یک زمان مناسب است؛ اما حتماً لازم نیست که عبارت "دوستت دارم" را بر زبان بیاورید تا طرف مقابل متوجه احساسات درونی شما بشود. هر چند این عبارت می تواند گویای احساسات بدیهی باشد، اما می توان از راههای دیگر نیز عشق را اظهار نمود، که چه بسا میتواند تاثیرگذار تر بوده و رابطه را بیش از پیش شاداب، سرزنده و سالم نگه دارد.
راههای ساده ای وجود دارند که می توانند بدون اینکه حرفی به زبان بیاورید، به همسرتان ثابت کنید که دوستش دارید. و علاوه بر همه این موارد: آیا شما در بوسیدن تبحر دارید یا خیر؟
1- تایید کرده، تشکر کنید و قدردان باشید
یکی از خصلت های طبیعی هر انسانی این است که به دنبال تایید از طرف کسانی است که دوستشان میدارد.
به همین دلیل کاملاً معقول می باشد که تا جایی که می توانید تلاش کنید تا مطمئن شوید که شریک زندگیتان می داند که تا چه اندازه او را دوست می دارید و برایش ارزش و احترام قائل هستید. در میان گذاشتن این امر که چه احساسی نسبت به همسرتان دارید، اصلاً نیازی به صرف وقت آنچنانی ندارد. اگر هم احساس می کنید که او در حال حاضر می داند که شما چه احساسی نسبت به او دارید، بد نیست گاه و بی گاه یادآوری های کوچکی داشته باشید تا او هم بیشتر ترغیب به عشق ورزی نسبت به شما شود.
همه ما دوست داریم تا به خاطر کارهایی که انجام می دهیم، مورد تایید و پذیرش سایرین قرار بگیریم. حال چه این کار تامین مالی خانواده باشد، چه پرورش مناسب فرزندان باشد، نحوه انجام کارهای فردی، نحوه نگاه ما به مسائل مختلف، و یا سایر موفقیت هایی که در زندگی بدست می آوریم.
بنابراین اگر دائماً بخواهید نقد کنید و فقط جنبه های منفی شریک زندگی خود را ببینید، گفتن "دوستت دارم" نمی تواند کاری را از پیش ببرد. در حقیقت با این کار بدتر ارزش خود را زایل کرده و به راحتی او می تواند متوجه شود که حرف هایتان از ته دل نخواهد بود.
متاسفانه بیشتر ما چنین کاری را انجام می دهیم. در قدم اول ابتدا باید آسیب هایی را که به طرف مقابل وارد آورده اید را شناسایی کنید و سعی کنید تا انتقادهایتان آزار و اذیتی را به طرف مقابل وارد نسازد. باید راه نبرد خود را به درستی انتخاب کنید و با شیوه های مسالمت آمیز از او انتقاد کنید. به جای اینکه تمام توجه خود را بر روی اشتباهات و عیوب طرف مقابل متمرکز نمایید، باید سعی کنید در مسائلی که او توانایی بیشتری دارد را تایید، و تصویب کرده و از او قدردانی نمایید. به عنوان مثال زمانیکه همسرتان مثلاً با بیرون بردن زباله ها قصد دارد تا به نوعی، عشق و محبت خود را به شما نشان دهد و یا روغن ماشین شما را تعویض می نماید، یادتان نرود که از عباراتی به این شرح استفاده کنید.: "مرسی از اینکه.....را انجام دای" و یا "از تو سپاسگزاری می کنم که....." و یا "من تو را تحسین می کنم که........" سعی کنید محدوده استفاده از این کلمات و عبارات را افزایش دهید.
2- کاری کنید که احساس کند شماره یک است
سرسپردگی و تعهد اساس یک رابطه را تشکیل می دهد به ویژه در روابط خانوادگی.
هر چند در یک زندگی مشترک زن و شوهر مسائل مربوط به روابط زناشویی خود را باید در اولویت کارهای خود قرار دهند، اما هیچ شکی وجود ندارد که هر یک از افراد کارهای بسیار زیاد دیگری نیز برای انجام دادن در دست دارند. شغل، فرزندان، دوستان، سایر افراد فامیل و قوم و خویش و سایر مسئولیت های اجتماعی معمولاً وقت بسیار زیادی را از شما گرفته و اجازه نمی دهند آنطور که باید و شاید به مسائل زناشویی توجه کنید. با انجام سایر کارها به راحتی توجه تان می تواند از زندگی گرفته شده و زمانی هم که بچه ها را به زندگی مشترک اضافه کنیم، دیگر صحنه دشوار تر از هر زمان خواهد شد. شرکای زندگی، به ویژه مادرها زمانیکه بچه دار می شوند، فکر می کنند که تنها الزامی که در زندگی دارند چیزی نیست جز مراقبت و نگهداری از فرزندانشان. تحت این شرایط طرف دیگر زندگی مشترک به کنار زده می شود.
می بایست به این مطلب توجه داشته باشید که همسرتان هم مانند سایر التزام هایی که در زندگی دارید، پر اهمیت است و باید مانند سایر مسائل به او توجه کنید. و این امر میسر نخواهد شد مگر با صرف وقت و مهر و علاقه. تنها گفتن "دوستت دارم" کاری را از پیش نمی برد و کافی هم نیست. این امر نیازمند عمل کردن از جانب شما می باشد. باید سعی کنید که وقتی را برای همسر خود در نظر گرفته و در آن زمان توجه و تمرکز خود را به طور کامل در اختیار او قرار دهید. به نیازهای او بی توجهی نکنید و به خاطر مسائل جزئی با سایر خواست های او مخالفت نکنید. به خاطر اشتباهاتی که انجام می دهد، او را اینگونه تنبیه نکنید که وقتتان را با او صرف نکنید. اگر تصمیم بگیرید که هر شب با دوستانتان بیرون بروید، این امر به هیچ وجه به او ثابت نمی کند که شما دوستش می دارید و قصد دارید وقت بیشتری را با او صرف کنید. این بر عهده شماست که یک تعادل مناسب میان کارهایتان برقرار کنید.
3- کارهای کوچک خیلی به چشم می آیند
با ملاحظه بودن و ابتکار عمل به خرج دادن برای وارد کردن شادی به زندگی یکی دیگر از راهکارهای ساده ای است که می تواند "دوستت دارم" را به طرف مقابل اثبات کند.
مهربانی و توجه، به ویژه زمانیکه فردی بوده و نشئت گرفته از صمیمیت موجود میان دو نفر باشد، نشان می دهد که شما برای طرف مقابل ارزش قائل هستید. سعی کنید تا جایی که می توانید به خواست ها و نیازهای همسرتان با روی باز برخورد کنید و پیش از آنکه چیزی را از شما درخواست کند، نیازهایش رامرتفع سازید.
با به یاد آوردن رویدادهای مهم زندگی، سعی کنید که همیشه یک قدم جلوتر باشید. سعی کنید نیازهای او را پیش از آنکه آنها را ابراز کند، پیش بینی نموده و او را در کارهایش کمک وهمراهی نمایید.
به عنوان مثال اگر قرار بوده در محل کار در مورد مسئله ی مهمی سخنرانی کند، دست پیش بگیرید و به او زنگ بزنید تا ببیند نتیجه کارش چطور شده. کاری را که از شما درخواست نکرده برایش انجام دهید. منتظر نباشید تا از شما درخواست کند تا شانه هایش را پس از یک روز سخت کاری بمالید. پیش از اینکه فرصت مطرح کردن این درخواست را پیدا کند، شما باید آنرا انجام داده باشید. یاد بگیرید که شنونده خوبی باشید، حتی اگر در مورد چیزی صحبت می کرد که برای شما اصلاً اهمیتی نداشت. و سعی کنید که نصیحت های غیر معقول را برای خودتان نگه دارید.
4- همه چیز او باشید
چه در دوران نامزدی به سر می برید، چه ازدواج کرده اید، موقعیتتان خیلی مهم تر از عنوانی است که بر روی شما گذاشته اند. شما باید دوست، معشوقه و محرم اسرار او باشید.
سعی کنید که همه این نقش ها را به طور 100% انجام دهید. دوستی باشید که شاد و صادق است. معشوقه ای باشید که پراحساس و صمیمی است و و محرم اسراری باشید که قابل اعتماد است. باید یک گوش شنوا برای او باشید و فردی باشید که هر موقع خواست، بتواند به شما تکیه کند.
در صورت داشتن همسر، اگر بتوانید یک مادر متعهد باشید، او متوجه می شود که به اندازه کافی دوستش دارید که از بچه هایی که با هم آنها را به وجود آورده اید مراقبت و نگهداری کنید.
اگر بخواهید همه چیز او باشید، باید تلاش کنید و زمان و انرژی صرف نمایید؛ اما این تلاش های شما بیش از گفتن هر گونه "دوستت دارمی" به او اثبات میکند که دوستش می دارید.
زمانیکه چنین شیوه های متفاوت گفتن دوستت دارم را در زندگی روزانه خود تمرین می کنید، مطمئن باشید که پاسخ مثبتی را از سوی شریکتان دریافت خواهید کرد و حتی چه بسا او واکنش های بهتری در مقابل شما انجام خواهد داد.
خوب بنابراین همین حالا دست به کار شوید و به شریک زندگیتان ثابت کنید که چقدر او را دوست می دارید
خلق و خوی مردانه
در اینجا ما سعی میکنیم خصوصیات مرد را از زمانی که این خلق وخوی به حالت پایداری میرسد. توضیح دهیم.
چون مرد به واسطه نیازهای جنسی از سن بلوغ برای جذب جنس مخالف حالتهای مختلفی از خود بروز می دهد و خود را به خصوصیات دلخواه جنس مخالف نزدیکتر میکند.اما از انجا که ساختار آفرینش مرد به شکلی است که علی رقم آنکه نمی خواهد زن مورد علاقه خود را ناراحت کند. اما به کار و تلاش بیش از روابط احساسی اهمیت میدهد. و دوست دارد احساسات خود راپنهان سازد و جنس زن را به مغلوبیت خود درآورد.
مردان و زنان چند تفاوت اساسی با هم دارند.اول اینکه قسمت نیمکره راست مغز مردان که اعمالی نظیر کسب مهارت های فیزیکی و تطابق های چشمی و ماهیچه ای را انجام می دهد از نیم کره چپ آنها بزرگتر است.اما در زنان نیمکره چپ مغز که مهارتهایی چون بیان احساسات ومهارتهای گفتاری را به عهده دارد به اندازه نیمکره راست آنها می باشد.بنا براین طبیعی است که مردان از نظر احساسات و عواطف عملکردی پایین تر از زنان داشته باشند.تفاوت بعدی وظایفی است که از ابتدا به دوش مردان افکنده شده است.مردان از دوره غار نشینی تا کنون آموخته اند که باید برای بدست آوردن امکانات معیشتی در تلاش و تکاپو و در جنگ و گریز باشند آنان وظیفه دارند، که در برابر خطرات، از خانواده خود حمایت کنند. ودر این بین برای قوی نشان دادن خود یاد گرفته اند، احساسات خود را مخفی نگه دارند.آنان از رقابت و انتقاد هم بیزارند.این خلق و خو در دراز مدت باعث شده از مردان رفتاری مانند حمایتگر بودن، ضعیف نشان دادن ، تهاجمی بودن، رقابت طلبی و...بروز کند. تفاوت سوم مربوط به نوع تربیت مردان است.در ابتدا به همه مردان آموخته اند که آنان موجود برتر از زن هستند. مردان باید احساسات خود را کنترل کنند و اگر زنان را دوست دارند تنها به دید رحم و شفقت و وسیله در آنها بنگرند.
در عصری که ما در آن زندگی می کنیم، زنان می خواهند پا به پای مردان از زندگی لذت ببرند. و مردان احساسات آنها را درک کنند. وروحیات خود را با عواطف زنانه تطبیق دهند.آنان برای دست یافتن به این مقصود ضمن اینکه نباید سعی کنند بر مرد محبوب خود استیلا یابند و او را در بند خود در آورند.اما از جانب دیگر هم نباید رفتار مادر گونه به خود بگیرند وتنها در جهت ارضای خواسته های مرد خود گام بردارند چرا که ناچار می شوند محبت را از او گدایی کنند.
مرد برای انکه بتواند مدت زیادی در کنار زن بماند و او را خرسند کند نیاز به کسب یک سری از مهارتها دارد. و این هنر زنان موفق است که بتوانند هم مردان را بهتر بشناسند وهم مهار ت هایی چون قابلیت و توانایی بیان احساسات ، صمیمیت، حمایتگر بودن و عشق ورزیدن را به مرد مورد علاقه خود آموزش دهند.
مردان چند صفت متمایز دارند. مردان به خاطر ساختار مغزی خود نمی توانند به خوبی زنان روی چند مسئله همزمان متمرکز شوند.بنابراین در مواقعی که دوست دارید از او بهره وری احساسی کنید .ذهن او را پرت نکنید. زنان احساس خود را فریاد می زنند. ومردان در سکوت عشق می ورزند. بنا براین سکوت مردان را حمل به بی محلی آنها ندانید و سعی کنید به او بفهمانید که باید دوست داشتن را همیشه بر زبان آورد. مردان اگر سخنوران ماهر و در رشته فلسفه و روانشناسی هم متبحر باشند، در بیان احساسات خود بسیار ضعیف تر از زنان می باشند.مردان دوست دارند زنان هنگام صحبت سراغ اصل مطلب بروند و صحبتهای بیهوده نکنند.هیچگاه مردان نمی توانند مانند زنان به جزئییات آگاهی یابند. بنابراین به هنگام تغییراتی مانند آرایش و غیره بی توجهی مرد را دلیل بی محبتی او ندانید.مردان چون به راحتی زنان نمی توانند احساسات خود را بروز دهند خیلی موارد رفتار درونی خود را با عصبانیت نشان می دهند. خیلی مواقع خودشان هم دلیل رفتارشان را نمی دانند.هرگز نخواهید از راه موفقیتهای مالی و اجتماعی او به مرد مورد علاقه خود شخصیت بدهید. هرگز به او نگویید که نتوانسته است مرد دلخواه شما باشد. این حرف را تنها وقتی بر زبان آورید که قصد جدایی از او را دارید.هرگز با بدن و جنسیت خود مرد مورد علاقه خود را بازی ندهید.هرگز از رابطه قبلی خود با مرد مورد علاقه خود صحبت نکنید.خود را فدای لذت مرد مورد علاقه خود نکنید بلکه به او یاد بدهید تا همیشه به اندازه هم از وجود یکدیگر لذت ببرید.پس به او مهارت لذت بخشی و ابراز محبت را آموزش دهید.
برخلاف زنان مردان دوست ندارند به اشتباهات خود اعتراف کنند وپیشنهاد و نصیحت زنانه را حمله انتقادی تلقی می نمایند.همچنین آنان از احساسی برخورد کردن زنان در برابر مشکلات ناراحت شده.
دوست دارند مشکلات از راه اصولی حل شود.بنا بر این به هنگام بروز مشکلات طبیعی است که مردان در فکر فرو میروند و زنان رفتار احساسی از خود بروز می دهند. مهمترین اصل در مردان اینکه مردها کمتر از زنان به عشق و روابط عشقی اهمیت می دهند.دلیل آن هم این است که مردان هویت خود را از ناحیه شغل و موفقیتهای اجتماعی تعریف می کنند و زنان بر اساس روابط عشقی خویش. که این مسئله تا حدودی باز می گردد به ساختار مغزی مرد که توضیح داده شد.بنابراین به مردان اجازه دهید، تا موقعیتهایی همچون کار و فعالیتهای مختلف را در اولویت برنامه های خود قرار دهند تا بتوانند با حل آنها تفکر خود را به سمت احساسات و عواطف سوق دهند.اما هر گز به آنها اجازه ندهید تا روابط عاطفی شما را هم فدای کار و فعالیت خود کنند.